جدول جو
جدول جو

معنی نشستن

نشستن((نِ شَ تَ))
در جایی قرار گرفتن، ضد ایستادن
تصویری از نشستن
تصویر نشستن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نشستن

نشستن

نشستن
قرار گرفتن انسان یا حیوان بر روی سرین خود، تَمَرگیدَن
ساکن بودن، اقامت کردن
نشستن
فرهنگ فارسی عمید