جدول جو
جدول جو

معنی شستن

شستن
چیزی را با آب پاکیزه ساختن، پارچه یا ظرف یا چیز دیگر را در آب مالیدن که پاک شود، شوییدن
تصویری از شستن
تصویر شستن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شستن

شستن

شستن
نِشَستَن، قرار گرفتن انسان یا حیوان بر روی سرین خود، تَمَرگیدَن، ساکن بودن، اقامت کردن
شستن
فرهنگ فارسی عمید