- شرافتمند
- بزرگ منش، بزرگوار
معنی شرافتمند - جستجوی لغت در جدول جو
- شرافتمند
- والا نژاده شریف نجیب اصیل: مردی کریم و سخاوتمند است
- شرافتمند
- شریف، باشرف، اصیل و نجیب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بزرگ و بزرگواری، عمل شرافتمند
آنکه ارادت ورزد، دوستدار
دارای صمیمیت و دوستی بسیار، عنوانی که شخص هنگام حرف زدن از خود برای اظهار تواضع به خود می دهد مثلاً ارادتمند بسیار مشتاق شما هستم
باسربلندی سرافرازانه توام با شرافت مقرون به شرافت: لازم است یک سیاست شرافتمندانه در مناسبات با ممالک خارجه داشته باشد، شرافتمندانه رفتار نمی کند
مانند مردم شریف و بلندقدر، توام با شرافت