جدول جو
جدول جو

معنی شرافتمند - جستجوی لغت در جدول جو

شرافتمند
بزرگ منش، بزرگوار
تصویری از شرافتمند
تصویر شرافتمند
فرهنگ واژه فارسی سره
شرافتمند
والا نژاده شریف نجیب اصیل: مردی کریم و سخاوتمند است
تصویری از شرافتمند
تصویر شرافتمند
فرهنگ لغت هوشیار
شرافتمند
شریف، باشرف، اصیل و نجیب
تصویری از شرافتمند
تصویر شرافتمند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرافتمندی
تصویر شرافتمندی
بزرگ و بزرگواری، عمل شرافتمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارادتمند
تصویر ارادتمند
آنکه ارادت ورزد، دوستدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارادتمند
تصویر ارادتمند
دارای صمیمیت و دوستی بسیار، عنوانی که شخص هنگام حرف زدن از خود برای اظهار تواضع به خود می دهد مثلاً ارادتمند بسیار مشتاق شما هستم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارادتمند
تصویر ارادتمند
((اِ دَ مَ))
آن که ارادت می ورزد، مخلص
فرهنگ فارسی معین
باسربلندی سرافرازانه توام با شرافت مقرون به شرافت: لازم است یک سیاست شرافتمندانه در مناسبات با ممالک خارجه داشته باشد، شرافتمندانه رفتار نمی کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرافتمندانه
تصویر شرافتمندانه
مانند مردم شریف و بلندقدر، توام با شرافت
فرهنگ فارسی عمید