جدول جو
جدول جو

معنی شراست - جستجوی لغت در جدول جو

شراست
بدخویی، بدخلق شدن
تصویری از شراست
تصویر شراست
فرهنگ فارسی عمید
شراست
(شَ سَ)
بدخویی. زعارت: از شراست خلق و خشونت جانب او و قلت مبالات او مستزید شدند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 167). عبدالله بن عزیز جز اصرار و لجاج و استمرار بر شراست و مناقشت جوابی نداد. (ترجمه تاریخ یمینی). از ناپروردگی و بی ممارستی شراستی و زعارتی در طبع داشت. (جهانگشای جوینی) ، نزاع. خلاف. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
شراست
بد خلقی، بد خویی کردن
تصویری از شراست
تصویر شراست
فرهنگ لغت هوشیار
شراست
((شَ سَ))
بد خویی کردن، بدخویی، بدخلقی، نزاع، خلاف
تصویری از شراست
تصویر شراست
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرافت
تصویر شرافت
(دخترانه)
بزرگ منشی، ارزشمندی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فراست
تصویر فراست
(پسرانه)
زیرکی، هوشیاری، درک و فهم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دراست
تصویر دراست
کتاب خواندن، علم آموختن، به درس روآوردن
فرهنگ فارسی عمید
اتحادیه ای که از همکاری چند مؤسسۀ صنعتی یا بازرگانی مربوط به یک رشته جهت تنظیم نرخ به دلخواه خود، کاهش رقابت و حفظ منافع خودشان تشکیل می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرارت
تصویر شرارت
بدکرداری، فتنه انگیزی، بدذات بودن، بدباطنی، فتنه، پارۀ آتش، شراره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراست
تصویر فراست
دریافتن و ادراک باطن چیزی از نظر کردن به ظاهر آن، هوشیاری، تیزهوشی، زیرکی، قیافه شناسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حراست
تصویر حراست
نگهبانی کردن، حفظ کردن، محافظت، نگهبانی، نگهداری، پاسبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراست
تصویر فراست
سواری کردن، ماهر بودن در سواری و شناختن اسب، سوارکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرافت
تصویر شرافت
بزرگ و بلند قدر شدن، بزرگواری، بلندقدری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شراسه
تصویر شراسه
بدخویی، ستیز ستیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراست
تصویر فراست
فهم و ادراک و زیرکی و دانائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرارت
تصویر شرارت
بد شدن، بدی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرافت
تصویر شرافت
با شرف بودن، بزرگواری مجد، قدر
فرهنگ لغت هوشیار
شریک شدن انباز گشتن، شرکت انبازی. توضیح این کلمه از مصدرهای ساختگی است و در زبان عربی به جای آن مشارکت و شرکت استعمال شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراهت
تصویر شراهت
آزمندی و میل شدید به طعام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حراست
تصویر حراست
نگاهداشتن، نگهبانی، مراقبت، رقابت، حفظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراست
تصویر دراست
درس دادن، سبق دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراست
تصویر فراست
((فِ سَ))
ادراک و دریافتن باطن چیزی با دیدن ظاهر آن، ادراک، دریافت، زیرکی، هوشیاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراست
تصویر فراست
((فَ سَ))
سواری کردن، مهارت داشتن در اسب شناسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرارت
تصویر شرارت
((شَ رَ))
بدی کردن، فتنه انگیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرافت
تصویر شرافت
((شَ فَ))
بزرگواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شراکت
تصویر شراکت
((ش کَ))
شریک شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حراست
تصویر حراست
((حِ سَ))
نگاهبانی، پاسبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دراست
تصویر دراست
دانش آموختن، به درس رو آوردن
فرهنگ فارسی معین
((تِ))
اتحادیه ای مرکب از چند مؤسسه صنعتی یا مالی برای در دست گرفتن قیمت ها و کاستن از میزان رقابت ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شراکت
تصویر شراکت
انبازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرافت
تصویر شرافت
بزرگ منشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرارت
تصویر شرارت
پلیدی، پلیدکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حراست
تصویر حراست
نگهبانی، پاسبانی، پاسداشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شراکت
تصویر شراکت
Partnership
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرافت
تصویر شرافت
Dignity, Honorability, Nobleness
دیکشنری فارسی به انگلیسی