- شدنی
- امکان پذیر، قابل انجام، مقدور، ممکن، میسر
معنی شدنی - جستجوی لغت در جدول جو
- شدنی
- میسور، عملی، ممکن، مقدور، آنچه تواند بود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناممکن، ممتنع، محال
نزدیک تر، زبون تر، پست تر فرومایه تر نزدیکتر اقرب قریب تر مقابل اقصی، زبون تر پست تر فرومایه تر ارذل خسیس تر کمتر کمترین فروتر پایین تر اسفل مقابل اعلی. مونث: دنیا، جمع ادانی. یا عذاب ادنی. عذاب این جهانی. یا علم ادنی. علم طبیعی. یا فلسفه ادنی. فلسفه طبیعی فلسفه اسفل مقابل مابعد الطبیعه
تنی
فرودش پستیدن، نزدیک شدن -1 نزدیک آمدن، پایین آمدن پست شدن، نزدیکی، پستی، جمع تدنیات. پست شدن
درم ده هفت که در قدیم رایج بود
اندک اندک نزدیک شدن، پایین آمدن، پست شدن
شیانی، نوعی مسکوک زر و سیم که در خراسان رایج بوده
مربوط به جامعۀ متمدن، مربوط به تمدن، مربوط به مدینه، شهری در عربستان، از مردم مدینه، مقابل مکی، ویژگی سوره هایی از قران که در مدینه نازل شده
پایین تر، برای مثال ندارد خویشتن را در مضیقی / ز نااهلی اگر ادنی نشیند (ابن یمین - ۳۷۳) کمترین، پایین ترین، ضعیف تر، پست تر، زبون تر، افتاده تر
منسوب به عدن، نوعی پارچه که در نیشابور بافته می شده. منسوب به عدن، نوعی پارچه که در نیشابور بافته می شده
آنچه کسی را بدون سعی او و کوشش غیر حاصل شود، علم لدنی، علم که بنده را افتد بی واسطه و تنها بالهام خدایتعالی باشد
شهری، قراری
جبلی، فطری
Bodily, Somatic, Somatically
Civil, Civilized, Civically
civilmente, civil, civilizado
телесный , соматический , соматически
körperlich, somatisch
zivil, zivilisiert
cywilnie, cywilny, cywilizowany
тілесний , соматичний , соматично
граждански , гражданский , цивилизованный
cielesny, somatyczny, somatycznie
цивільно , цивільний , цивілізований
身体的 , 躯体地
civiel, geciviliseerd
corporal, somático, somaticamente
corporeo, somatico, somaticamente
cívicamente, civil, civilizado