قابل شدن. ممکن. عملی. میسور. میسر. مقدور. آنچه تواند بود. آنکه تواند شد. (یادداشت مؤلف). ممکن. کردنی. عملی و هر چیز که لایق و قابل اجراباشد. (ناظم الاطباء) : این کار شدنی است، امکان انجام شدن دارد، آنچه وقوع آن حتم و ضروری است. که شدن آن ضروری است. (یادداشت مؤلف). مقدر. - این کار شدنی است، وقوع آن مسلم است. - این کار ناشدنی است، وقوع آن ناممکن است. - امثال: شدنی شد دگر چه خواهد شد. شدنی میشود و غصه به ما میماند. (یادداشت مؤلف)