جدول جو
جدول جو

معنی شدن - جستجوی لغت در جدول جو

شدن
سپری کردن، گذشتن
تصویری از شدن
تصویر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
شدن
درخت گلی شبیه یاسمین
تصویری از شدن
تصویر شدن
فرهنگ فارسی عمید
شدن
انجام یافتن، گشتن، گردیدن، رفتن، گذشتن، روان گشتن
تصویری از شدن
تصویر شدن
فرهنگ فارسی عمید
شدن
((شَ دَ))
مخفف شادن، آهوبره
تصویری از شدن
تصویر شدن
فرهنگ فارسی معین
شدن
((شُ دَ))
گردیدن، گشتن، انجام یافتن، دگرگون شدن، به پایان رسیدن، رفتن، گذشتن، گراییدن، میل کردن، تجاوز کردن، محو گشتن، زایل گردیدن، حصول یافتن
تصویری از شدن
تصویر شدن
فرهنگ فارسی معین
شدن
Become
تصویری از شدن
تصویر شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شدن
стать
دیکشنری فارسی به روسی
شدن
werden
دیکشنری فارسی به آلمانی
شدن
ставати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شدن
stać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
شدن
成为
دیکشنری فارسی به چینی
شدن
tornar-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شدن
diventare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شدن
convertirse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شدن
devenir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شدن
worden
دیکشنری فارسی به هلندی
شدن
बनना
دیکشنری فارسی به هندی
شدن
menjadi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شدن
صار
دیکشنری فارسی به عربی
شدن
되다
دیکشنری فارسی به کره ای
شدن
להפוך
دیکشنری فارسی به عبری
شدن
なる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شدن
olmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
شدن
kuwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شدن
กลายเป็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
شدن
হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
شدن
بننا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شدنی
تصویر شدنی
امکان پذیر، قابل انجام، مقدور، ممکن، میسر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شدنی
تصویر شدنی
میسور، عملی، ممکن، مقدور، آنچه تواند بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شدنی بودن
تصویر شدنی بودن
میسر بودن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دشن
تصویر دشن
دستلاف فروش اول کاسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدن
تصویر عدن
(پسرانه)
بهشت زمینی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بدن
تصویر بدن
تن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شدت
تصویر شدت
سختی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شان
تصویر شان
بزرگی
فرهنگ واژه فارسی سره