جدول جو
جدول جو

معنی شدن

شدن
صیرورت، گردیدن، گشتن، رفتن، روان شدن، عازم شدن، گذشتن، منقضی شدن
متضاد: اتیان، رسیدن، فرارسیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد