جدول جو
جدول جو

معنی شحون - جستجوی لغت در جدول جو

شحون
(شَ)
قوی و بزرگ. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیون
تصویر شیون
گریه و ناله و زاری در هنگام مصیبت، نوحه، فغان و فریاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شئون
تصویر شئون
شان ها، ایشان ها، کندوها، کارها، حال ها، ارزش ها، اهمیت ها، قدرها، مرتبه ها، شوکت ها، جمع واژۀ شان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صحون
تصویر صحون
صحن ها، وسط حیاط ها، میان خانه ها، قدح ها، کاسه های بزرگ، جمع واژۀ صحن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شجون
تصویر شجون
شجن ها، اندوه ها، شاخه ها، شعبه ها، جمع واژۀ شجن
اندوهگین شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شحوم
تصویر شحوم
شحم ها، پیه ها، چربی ها، جمع واژۀ شحم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شگون
تصویر شگون
فال نیک، تفال خیر، میمنت و خجستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشحون
تصویر مشحون
پر شده، مملو، انباشته شده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
پرکرده شده. (غیاث) (آنندراج). پرشده. انباشته شده. بارشده. ممتلی. (از ناظم الاطباء). آکنده و بر سرآمده. پر. مملو: وآیه لهم انا حملنا ذریتهم فی الفلک المشحون. (قرآن 41/36). یافت محلت و سرای خویش را مشحون به بزرگان وافاضل حضرت. (تاریخ بیهقی چ ادیب 32). همه خراسان مشحون باشد به بزرگان و حشم. (تاریخ بیهقی ص 512).
این راز را درست کسی داند
کش دل به علم دعوت مشحون است.
ناصرخسرو.
پس نوشته های برادران بخواست و... داد مشحون به کید حساد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 96). و لشکری مشحون به رایات حمات و ابطال کمات. (ترجمه تاریخ یمینی ص 285). و واصف دو صحیفه بردست کرام الکاتبین یکی مشحون از ذکر جمیل او... (ترجمه تاریخ یمینی ص 448)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شوون
تصویر شوون
جمع شان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لحن، نوا ها آواز های خوش جمع لحن آوازها. یا علم لحون. علم موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طحون
تصویر طحون
سپاه گران، جنگ براندازی
فرهنگ لغت هوشیار
چموش لگد زن ستور میان سرای و ساحت آن، عرصه فضا ساحت. یا صحن ارم. عرصه باغ ارم (بهشت شداد)، باغی که در نزهت و خرمی مانند بهشت باشد، یا صحن دو رنگ. دنیا عالم سفلی، شب و روز. یا صحن سیم. صفحه کاغذ سفید، قرص ماه. یا صحن عظیم. روی زمین سطح ارض. یا صحن وسیع. صحن عظیم، قدح بزرگ کاسه بزرگ. یا صحن پالوده. کاسه پالوده (فالوذج)، اندام نهانی زن بکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیون
تصویر شیون
ناله و زاری فغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شئون
تصویر شئون
جمع شان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنون
تصویر شنون
فربه، لاغر از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتون
تصویر شتون
بافنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطون
تصویر شطون
ژرف چون چاه، دراز و کج، دور و دراز، رنج آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجون
تصویر شجون
اندوهگین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحوا
تصویر شحوا
فراخدهانه چون چاه، فراخگام چون شتران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحوب
تصویر شحوب
رنگ پریدگی، رندیدن زمین را با بیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحور
تصویر شحور
سارسیاه ازپرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحوه
تصویر شحوه
گام، درون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحون
تصویر تحون
خواری، ذلیل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شگون
تصویر شگون
میمنت و خجستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشحون
تصویر مشحون
پرکرده شده، مملو و انباشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شگون
تصویر شگون
((شُ))
فال نیک، خوش یمن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشحون
تصویر مشحون
((مَ))
پر شده، انباشته شده، آکنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شجون
تصویر شجون
((شُ))
محزون شدن، حزن، اندوهگینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیون
تصویر شیون
((وَ))
ناله و زاری
فرهنگ فارسی معین
آکنده، انباشته، پر، سرشار، لبالب، لبریز، مالامال، مشبع، ممتلی، مملو
متضاد: تهی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از شیون
تصویر شیون
Wail
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیون
تصویر شیون
вой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیون
تصویر شیون
Wehklage
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیون
تصویر شیون
плач
دیکشنری فارسی به اوکراینی