جدول جو
جدول جو

معنی شبهان - جستجوی لغت در جدول جو

شبهان
(شِ)
مس زرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شبهان
(شَ بَ)
مس زرد. (از اقرب الموارد) ، نباتی است خوشبوی خاردار که شکوفۀ لطیف و سرخ رنگ دارد و دانه ای مانند شهدانه. شبهانه یکی آن است. (منتهی الارب). به معنی گیاه خاردار شبه است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شبهان
پرنگ برنج پارسی تازی گشته شبه سیاه تلواز گیاهان
تصویری از شبهان
تصویر شبهان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شهبان
تصویر شهبان
(پسرانه)
برادر زرین ملک در داستان ملک بهمن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهان
تصویر بهان
(دخترانه و پسرانه)
جمع به، خوبان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شبان
تصویر شبان
(پسرانه)
چوپان، گله بان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شبان
تصویر شبان
شاب ها، جوانها، جمع واژۀ شاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبان
تصویر شبان
چوپان، نگهبان گلۀ گوسفند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبهات
تصویر شبهات
شبهه ها، پوشیدگی های کاری یا امری، اموری که در آن حکم به صواب یا خطا نتوان کرد، شک ها و گمان ها، در فقه اشکال در تمیز دادن حق از باطل یا حلال از حرام، جمع واژۀ شبهه
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
بهون. دهی از دهستان قزقانچای است که در بخش فیروزکوه شهرستان دماوند واقع و دارای 400 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دراز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مرد دراز. (از متن اللغه). دراز و طویل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
ابن عمرو. پدر قبیله ای است از بطون طی در عرب. (ریحانهالادب ج 4 ص 163)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
آزمند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شره. آزمند و حریص. (ناظم الاطباء). رجوع به شره شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
نام رودی است در بصره ک-ه از رود ابله منشعب میگردد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
منسوب به شبل با الف و نون نسبت
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نام قلعه است درمدینه در دیار اسیدبن معاویه. (از معجم البلدان)
نام کوهی است در بحرین. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
سیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، شباع و شباعا. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شُ بُ)
جمع واژۀ شبهه. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد). یکی از مباحث مهم اصول فقه بحث در شبهات است و در آنجا اغلب مرادف با شک و تردید و مقابل با ظن و قطع آمده است و اقسامی دارد:
- شبهات بدویه، که حکمی ندارد.
- شبهات تحریمیه، در شبهات تحریمیۀ حکمیه اصل برائت جاری کنند به حکم قبح عقاب بلابیان و تکلیف مالایطاق و ’لایکلف اﷲ نفساً الا وسعها’ و ’... الاماآتیها’ و ’الناس فی سعه مالایعلمون’.
- شبهات حکمیۀ وجوبیه، در این مورد نیز برخی اصالت برائت را جاری دانند. برخی احتیاط و برخی میان عام البلوی و غیره فرق گذارند.
- شبهات محصوره و غیرمحصوره، شبهات موضوعه در موضوعات محصور و نامحصور باشد. محصور مانند آنکه ظرف نجسی مابین بیست ظرف باشد که به حکم اصالت طهارت، هر یک طاهرند و برخی گویند باید از همه اجتناب کرد. اما در شبهات غیرمحصوره که حتماً ارتکاب آنها روا باشد چون احتیاط کامل ممکن نیست و قاعده کلی در شبهۀ محصوره و غیرمحصوره عرف است. خلاصه در شبهات اقوال و آرایی است و گویند شک و شبهه در احکام واقعی بدون ملاحظۀ حالت سابقه که مراجعه به اصول شود یادر نفس تکلیف است که آیا الزام هست یا نه و بر فرض وجود الزام حرمت است یا وجوب اگر نفس الزام معلوم باشد و شک در وجوب و حرمت باشد و یا آنکه وجوب و حرمت هم معلوم باشد لکن شک در متعلق آن باشد. و به هر تقدیر در شبهات حکمیه اصل برائت جاری است و در شبهات موضوعیه در صورت نامحدود بودن اصل حلیت و طهارت جاری است و در صورت محصور بودن و امکان اجتناب از همه اصل احتیاط جاری شود. (از فرهنگ علوم سجادی)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
جمع واژۀ شبث. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
یکی از طوایف پشت کوه از ایلات کرد ایران، ییلاق ایل مزبور در تهته و خوشول و قشلاق اش در بلوطسان است، (یادداشت مؤلف)، ایل کرد از طوایف پشتکوه، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 70)
لغت نامه دهخدا
(شَ هََ)
عض ّ. عض ّ. (منتهی الارب). درختی است مانند ثمام. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شِ / شُ)
جمع واژۀ شهاب. (منتهی الارب). رجوع به شهاب شود
لغت نامه دهخدا
(شِ کُ)
ترسان. (از فرهنگ فارسی معین). هراسان. ترسنده. بیمناک. (یادداشت مؤلف) :
سخن دراز شد این جایگه فروهشتم
گران شد و شکهانم من از گرانی بار.
ابوالهیثم احمد بن حسن جرجانی.
، نگران. مضطرب. پریشان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ)
یکی شبهان. تریاقی است مر گزیدگی هوام را و سرفه و تفتیت حصاه را نفع بخشد و شکم را بند کند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
چوپان را گویند که چرادهنده و محافظت کننده گوسفند باشد، گله بان، رمه یار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبحان
تصویر شبحان
بلند بالا مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبهات
تصویر شبهات
جمع شبهه، گمان ها مانندها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبعان
تصویر شبعان
ضد گرسنه، سیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرهان
تصویر شرهان
کادمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکهان
تصویر شکهان
ترسان، نگران مضطرب پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهبان
تصویر شهبان
جمع شهاب، زبانه های آتش گل خورشیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبهات
تصویر شبهات
((شُ بُ))
جمع شبهه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکهان
تصویر شکهان
((ش کُ))
ترسان، نگران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبان
تصویر شبان
((شَ))
چوپان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبان
تصویر شبان
ابال
فرهنگ واژه فارسی سره