معنی شکهان شکهان (شِ کُ) ترسان. (از فرهنگ فارسی معین). هراسان. ترسنده. بیمناک. (یادداشت مؤلف) : سخن دراز شد این جایگه فروهشتم گران شد و شکهانم من از گرانی بار. ابوالهیثم احمد بن حسن جرجانی. ، نگران. مضطرب. پریشان. (فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا