- شایش
- امکان
معنی شایش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
افتتاح، ایجاد، فتح
حشیش ها، گیاههای خشک، جمع واژۀ حشیش
گشایش
گشودن، فتوح، فرج
رهایی، حل شدن، در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور، فراخی، وسعت، کنایه از فتح، تسخیر
گشایش یافتن: وسعت یافتن، فراخی پیدا کردن
گشایش یافتن: وسعت یافتن، فراخی پیدا کردن
تولد
ریاضی
تصدیق، تایید
احیانا
اصطکاک
اکتفان
واسطه میان رشوه دهنده و رشوه گیرنده
عمل زاییدن ولادت
عمل ساییدن
عمل چاییدن
مشتاق، راغب، خاطر خواه
ظاهر و فاش و آشکارا، منتشر و معروف
ممکن، محتملاً، احتمالاً، گویا، ظاهراً
ترکی تازی شده گروهبان
یونانی تازی گشته کاسنی کاشنی از گیاهان
مرغکی است خوش آواز. توضیح در لغت فرس (ص 226) و فرهنگهای دیگر معنی آمده با شاهد ذیل: گرگ را کی رسد ملامت شاه ک باز را کی بود نهیب شخیش ک ولی هویت آن معلوم نشد
جوالی از بوریا سازند
جوالی که از بوریا تهیه می شود، جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق
زایمان، عمل زاییدن، بچه آوردن
ممکن است، احتمال دارد، باشد که، برای مثال غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل / شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد (حافظ - ۳۳۰) . در اصل فعل سوم شخص مفرد مضارع از مصدر شایستن است
پرنده ای کوچک و خوش آواز، شخش برای مثال گرگ را کی رسد صلابت شیر / باز را کی بود نهیب شخیش (رودکی - ۵۰۴)
سرماخوردگی، زکام، چایمان، چاییدگی
چاچی، از مردم چاچ، تهیه شده در چاچ مثلاً کمان چاچی
ویژگی آنچه در افواه مردم پراکنده و منتشر شود، گسترش یافته، پراکنده، منتشرشونده مثلاً بیماری شایع، مورد قبول همه، رایج، ویژگی آنچه همه را دربر گیرد، فراگیر، مشهور
تیر با پر