جدول جو
جدول جو

معنی حشایش

حشایش
حشیش ها، گیاههای خشک، جمع واژۀ حشیش
تصویری از حشایش
تصویر حشایش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حشایش

حشایش

حشایش
جَمعِ واژۀ حشیش. گیاهان خشک. (منتهی الارب) :
در حشایش چون حشیشی او بپاست
مرغ پندارد که آن شاخ گیاست.
مولوی.
دل ببیند سر بدان چشم صفی
آن حشایش که شد از عامه خفی.
مولوی.
پر گنه باب گشایش میزند
غرقه دست اندر حشایش میزند.
مولوی
لغت نامه دهخدا

گشایش

گشایش
رهایی، حل شدن، در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور، فراخی، وسعت، کنایه از فتح، تسخیر
گشایش یافتن: وسعت یافتن، فراخی پیدا کردن
گشایش
فرهنگ فارسی عمید