جدول جو
جدول جو

معنی شاکد - جستجوی لغت در جدول جو

شاکد
(کِ)
دهنده و بخشنده. (از اقرب الموارد). شاکر: انه لشاکر شاکد. (از ذیل اقرب الموارد بنقل از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاکل
تصویر شاکل
(پسرانه)
شبیه و مانند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادک
تصویر شادک
(دخترانه)
نام مستعار سمک در داستان سمک عیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهد
تصویر شاهد
(پسرانه)
زیبارو، محبوب، معشوق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاید
تصویر شاید
ممکن است، احتمال دارد، باشد که، برای مثال غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل / شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد (حافظ - ۳۳۰) . در اصل فعل سوم شخص مفرد مضارع از مصدر شایستن است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راکد
تصویر راکد
آرام و ثابت و بی حرکت، هر چیز به جا مانده و ایستاده در یک جا مانند آب ایستاده که جاری و روان نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شارد
تصویر شارد
رمنده، رمیده، گریخته، آنکه از اطاعت سر باز بزند، نافرمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهد
تصویر شاهد
مفرد شهود، در علم حقوق کسی که در دادگاه دربارۀ موضوع مورد بحث شهادت می دهد، کسی که امری یا واقعه ای را به چشم خود دیده باشد و گواهی بدهد، گواه،
در علوم ادبی جمله یا عبارتی از نثر یا نظم که برای اثبات معنی لغت یا موضوعی بیاورند، کنایه از معشوق، محبوب، مرد یا زن خوب رو،
بازماندگان شهید مثلاً فرزند شاهد، دانشگاه شاهد، آنچه با آن بتوان وجود چیز دیگر را اثبات کرد
شاهد حال: گواه حاضر
شاهد عادل: شاهد راست گو که به گفته اش بتوان اعتماد کرد
شاهد معتمد: شاهد راست گو که به گفته اش بتوان اعتماد کرد، شاهد عادل
شاهد روز: کنایه از خورشید، شاهد رخ زرد، شاهد فلک
شاهد جان: کنایه از معشوق، محبوب، مقصود جان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاکد
تصویر تاکد
استوار گشتن چیزی یا امری، محکم شدن، استوار شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
شکایت کننده، گله کننده، کنایه از عصبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاکر
تصویر شاکر
شکر کننده، سپاس دارنده، سپاسگزار
فرهنگ فارسی عمید
گریزان گریزپای، سرگردان، آواره بی خانمان، سرکش نافرمان سرکش، جمع شرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکه
تصویر شاکه
جمع شائک، خاردارها تیزها شاکه خارزار خارستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکل
تصویر شاکل
همانندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکر
تصویر شاکر
سپاس دارنده، شکر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهد
تصویر شاهد
مشاهده کننده، حاضر، نگاه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاید
تصویر شاید
ممکن، محتملاً، احتمالاً، گویا، ظاهراً
فرهنگ لغت هوشیار
استوار شدن، استحکام استواری بی برگشت استوار شدن محکم گشتن، استواری استحکام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راکد
تصویر راکد
ثابت و بر جای از هر چیزی، ایستاده مقابل جاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
شکایت و گله کننده، دادخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکر
تصویر شاکر
((کِ))
شکرکننده، سپاسگزار، جمع شاکرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهد
تصویر شاهد
((هِ))
گواه، گواهی دهنده، مثال، خوبروی، جمع شهود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاید
تصویر شاید
((یَ))
محتمل است، ممکن است، احتمالاً، محتملاً
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شارد
تصویر شارد
((رِ))
نافرمان، سرکش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راکد
تصویر راکد
((کِ))
ایستاده، بی حرکت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
شکایت کننده، گله کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهد
تصویر شاهد
گواه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
دادخواه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شاید
تصویر شاید
احیانا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
Complainant, Complaining
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
истец , жалующийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
Kläger, klagend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
позивач , скаржливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
powód, narzekający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
原告 , 抱怨的
دیکشنری فارسی به چینی