- شاکار
- کاری که بحکم شاه باشد و مزد ندهد
معنی شاکار - جستجوی لغت در جدول جو
- شاکار
- کار بی مزد که کسی را به زور به آن وادارند،
برای مثال نکنی طاعت و آنگه که کنی سست و ضعیف / راست گویی که همه سخره و شاکار کنی (کسائی - مجمع الفرس - شاکار)
- شاکار
- بیگار، کار بی مزد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوکر، خدمتکار، پادو
کار بزرگ، کار بی مزد
هر کار مفت و رایگان که بزور و جبرا اجرا گردد
آن که در شب کار کند کارگری که در کارخانه هنگام شب به کار پردازد
شکاف زمین برای زراعت شیار، زمینی که در آن شکاف ایجاد کرده باشند برای زراعت
کار بزرگ و نمایان کاری که در آن هنر نمایی کرده باشند شهکار، کار بی مزد و مواجب بیگار
از کارافتاده، عاطل و بی اثر
کار بزرگ و نمایان، ممتاز، برتر، برجسته
کسی که در شب گردش می کند، شبگرد، عسس، میر شب
دزدی که در شب دزدی می کند
دزدی که در شب دزدی می کند
شکار، هر حیوانی که آن را با تیر زده یا با دام می گیرند، حیوان صید شده، نخجیر، صید
کار بزرگ و نمایان، ویژگی کاری که در آن هنرنمایی شده باشد
شدکار، شیار، زمینی که آن را شیار کرده و تخم پاشیده باشند، زمین شیار شده
آنکه بسبب ضربه یازخمی از کار افتاده صدمه دیده ظسیب رسیده
تحصیلدار، کسی که مراقبت از کشتزارها را به عهده دارد، خدمتکار، نوکر، پایکار
کار بزرگ و نمایان، کاری که در آن هنرنمایی کرده باشند
کسی که ضربه کاری خورده و صدمه شدید دیده باشد
آنکه کارش مراقبت از کشتزارهای دهقانان یا تقسیم آب و رسیدگی به برخی از کارهای مردم ده است، کسی که زیردست کدخدا یا میرآب است، نوکر، خدمتکار، پادو، تحصیل دار
شیار، زمینی که آن را شیار کرده و تخم پاشیده باشند، زمین شیار شده، برای مثال تا زنده ام مرا نیست جز مدح تو دگر کار / کشت و درودم این است خرمن همین و شدکار (رودکی - ۵۲۳)
شخم زدن، شیاردادن، کشاورز
شیاردادن برای کشاورزی کشاورز برزگر برزیگر، جمع اکره
سپاس دارنده، شکر کننده
قصد کشتن آدمی یا حیواناتی را، صید
شکر کننده، سپاس دارنده، سپاسگزار
هر حیوانی که آن را با تیر زده یا با دام می گیرند، حیوان صید شده، نخجیر، صید