جدول جو
جدول جو

معنی شدکار

شدکار((شُ یا ش))
شیار، شخم، زمین شیار کرده، شدیار
تصویری از شدکار
تصویر شدکار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شدکار

شدکار

شدکار
شیار، زمینی که آن را شیار کرده و تخم پاشیده باشند، زمین شیار شده، برای مِثال تا زنده ام مرا نیست جز مدح تو دگر کار / کشت و درودم این است خرمن همین و شدکار (رودکی - ۵۲۳)
شدکار
فرهنگ فارسی عمید

شدکار

شدکار
شیار است، یعنی زمین را بجهت زراعت کردن بشکافند و مستعد سازند و با ذال نقطه دار هم گفته اندبه معنی زمینی که آن را شیار کرده باشند و تخم افشانده باشند. (برهان). زمین بسیار شخم زده باشد. (لغت فرس اسدی طوسی). کوم. (سروری). زمین کنده بود به گاو. (صحاح الفرس). زمینی را گویند که بجهت زراعت شکافته باشند. (جهانگیری). زمینی که برای شخم کاشتن شیار کرده باشند و آن را شتکار نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) (اوبهی). شکاف که از راندن گاوآهن در زمین پدید آید. زمین شیارشده. زمین بسیار شیارزده باشد. (یادداشت مؤلف). شخم. شیار. شدیار. شتکار:
تا زنده ام مرا نیست جز مدح تو دگر کار
کشت و درودم اینست خرمن همین و شدکار.
رودکی.
چو پوست روبه بینی به خان واتگران
بدان که تهمت او دنبه ای به شدکار است.
رودکی.
به شدکار تخم اندر افکند بخت
بتندید شاخ برآور درخت.
عنصری (از صحاح الفرس).
گل خوشبوی پاکیزه است اگر چند
نروید جز که در سرگین شدکار.
ناصرخسرو.
در راه دهقانی زمین پالیز را شدکار میکرد آن شغل را گذاشت و چند قدمی پیش آمد و برحضرت خواجه سلام گفت. (انیس الطالبین)
لغت نامه دهخدا

شبکار

شبکار
آن که در شب کار کند کارگری که در کارخانه هنگام شب به کار پردازد
شبکار
فرهنگ لغت هوشیار

شد کار

شد کار
شکاف زمین برای زراعت شیار، زمینی که در آن شکاف ایجاد کرده باشند برای زراعت
فرهنگ لغت هوشیار

شتکار

شتکار
شکاف زمین برای زراعت شیار، زمینی که در آن شکاف ایجاد کرده باشند برای زراعت
فرهنگ لغت هوشیار

شهکار

شهکار
کار بزرگ و نمایان کاری که در آن هنر نمایی کرده باشند شهکار، کار بی مزد و مواجب بیگار
فرهنگ لغت هوشیار

بدکار

بدکار
بدعمل، بدکردار، شریر، گنهکار، کسی که مرتکب کارهای زشت و ناپسند می شود
بدکار
فرهنگ فارسی عمید