- شاماخچه
- سینه بند زنان شاماخچه لباچه صدره درلک
معنی شاماخچه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سینه بند زنان
سینه بند زنان شاماخچه لباچه صدره درلک
سینه بند زنان
سینه بند، پیش بند، سینه بند زنان، پستان بند، سماچه، سماخچه، سماکچه
سینه بند زنان
خوشبویه چیزی خوشبو دار که بوییده شود
ساماکچه، سینه بند، پیش بند، سینه بند زنان، پستان بند، سماچه، سماکچه
ماما، زنی که هنگام زاییدن زن آبستن بچۀ او را می گیرد و زائو را پرستاری می کند، ماماچه، مام ناف، بازاج، پازاچ، پیش نشین، قابله، مادر
مادر: گفت: ماما، درست شد دستم چون گل از دست دیگران رستم. (هفت پیکر. چا. استانبول 157 چا. ارمغان 189)، کسی که زن حامله را در وضع حمل یاری کند وبچه او را بگیرد قابله
مونث شامخ بلند مونث شامخ جمع شوامخ شامخات
شاخ کوچک
شاماک، نوعی غله که دانه های بسیار کوچک دارد
شاخ کوچک، شاخک، تهمت، افترا
شاخچه بستن: کنایه از تهمت بستن، افترا و تهمت زدن
شاخچه بستن: کنایه از تهمت بستن، افترا و تهمت زدن
سینه بند، پستان بند، نوعی غله که دانه های بسیار کوچک دارد، شماخ
نوعی ارزن، شاماک
شامخ، بلند، مرتفع، برای مثال جبال شامخه اش با سپهر نجوی گوی / چو عاشقی که کند راز دل به یار اظهار (قاآنی - ۳۸۸)