جدول جو
جدول جو

معنی شاطرخانه - جستجوی لغت در جدول جو

شاطرخانه
(طِ نَ / نِ)
جایگاه و خانه شاطران. فراش خانه. رجوع به شاطر شود
لغت نامه دهخدا
شاطرخانه
نوندخانه
تصویری از شاطرخانه
تصویر شاطرخانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کارخانه
تصویر کارخانه
ساختمانی که در آن به وسیلۀ ماشین آلات به تولید کالا می پردازند، آشپزخانه، موتور مثلاً کارخانۀ ساعت، کنایه از کارگاه نقاشی یا جای پرنقش، برای مثال آن پری پیکر حصارنشین / بود نقاش کارخانۀ چین (نظامی۴ - ۶۵۹)،
کنایه از دنیا، جهان، گیتی، مجموعۀ آلات و ادوات جنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
مربوط به شاعران، به سبک شاعران، به روش شاعران، همچون شاعران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارخانه
تصویر بارخانه
خیمه، چادر و لوازمی که در سفر با خود می برند، انبار و جای نگهداری کالاها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاگردانه
تصویر شاگردانه
انعام و پولی که علاوه بر اجرت به شاگرد داده می شود، بغیاز، برمغاز، فغیاز، میلاویه، دستاران، درستاران، نوداران مانند شاگردان
فرهنگ فارسی عمید
(طِ نَ / نِ)
محل نگهداری قاطرها
لغت نامه دهخدا
(گِ نَ / نِ)
مرکب از شاگرد به اضافۀ ان و هاءنسبت. (حاشیۀ برهان چ معین). بمعنی زر اندکی که بعد از اجرت استاد بطریق انعام بشاگرد دهند. (برهان قاطع) (بهار عجم) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). راشن، زر اندکی که استاد بعد از اجرت بطریق انعام بشاگرد دهد و به فارسی شاگردانه گویند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مژدگانی بود. (صحاح الفرس). فغیاز. (لغتنامۀ اسدی). بغیاز. (لغتنامۀ اسدی) : شاگرد بیاع از پس بازرگان برفت و گفت ای خواجه شاگردانه بده. (قابوسنامۀ ص 180) ، باج. رشوه. حق و حساب: پیش از آنک عامل وصل خراج اصل بدیوان گذاردی شاگرد حق حسابی و رسم عتابی درخواست، زن گفت ترا هم بر این باب ترانه ای و هم از این باب شاگردانه آرم. (سندبادنامه ص 105) ، بمجاز عطا که بفقرا دهند. (از برهان قاطع) (بهار عجم) (آنندراج). خیرات و عطائی که درباره فقرا کنند. (ناظم الاطباء). اطعام و خیرات بمساکین، مهربانی بر کودکان نشره و آنچه بکودکان در آن وقت دهند. (ناظم الاطباء) ، شاگرد و تلمیذ. (ناظم الاطباء). رجوع به شاگرد شود، خادم و خدمتکار. (ناظم الاطباء). رجوع به شاگرد شود
لغت نامه دهخدا
(طِ دَ / دِ)
کنایه از خدمتکار چست و چالاک. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طِ خَ دَ)
در تداول مردم قزوین، خبرگزار. هدهد سبا
لغت نامه دهخدا
(عَطْ طا نَ / نِ)
محلی که عطار در آن به کار پردازد. داروخانه، و این از متداولات عهد صفویه است. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به عطار شود: صاحب جمع عطارخانه مبلغ ده تومان مواجب و از ابتیاع و انفاذ به دستور سایر بیوتات رسوم داشته. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 72) ، اجتماع عطاران. صنف عطار
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ خا نَ / نِ)
عشرت کده. طرب کده. جای شادمانی و خوشی. جای لهو و لعب:
تا بود در نشاط خانه خاک
ز اختران فلک ندارد باک.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بارخانه
تصویر بارخانه
خانه بار، انبار، تجارتخانه
فرهنگ لغت هوشیار
آنجائی که عده بسیاری کارگر بیک نوع کار اشتغال ورزند با چرخی و دستگاهی یا بی آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
لطیف و احساسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاطر خانه
تصویر شاطر خانه
محل اجتماع شاطران (قاجاریه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاگردانه
تصویر شاگردانه
مانند شاگردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاطرخانه
تصویر قاطرخانه
محل نگهداری قاطرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاگردانه
تصویر شاگردانه
((گِ نِ))
شاگردانگی، پولی که به رسم انعام به شاگرد می دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بارخانه
تصویر بارخانه
((نِ))
محلی که در آن مال التجاره نگه دارند، انبار، کیسه ای که خریدار اشیاء خریده را در آن جای دهد، بسته های کالا، چیزی که در آن پلیدی و نجاست پر کرده از خانه بیرون کشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
((عِ نِ))
همانند شاعر، مربوط به شاعران، عاشق، رمانتیک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارخانه
تصویر کارخانه
((نِ))
جایی که عده بسیاری کارگر به صنعت یا پیشه ای مشغول هستند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
سروادیک
فرهنگ واژه فارسی سره
انعام، شاگردانگی، شاگردمزد، شاگردوار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
Lyrical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
lyrique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گیاهی شبیه سبی زمینی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
лирический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
lyrisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
ліричний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
liryczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
诗意的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
lírico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
lirico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شاعرانه
تصویر شاعرانه
lírico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی