جدول جو
جدول جو

معنی شاگردانه

شاگردانه((گِ نِ))
شاگردانگی، پولی که به رسم انعام به شاگرد می دهند
تصویری از شاگردانه
تصویر شاگردانه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شاگردانه

شاگردانه

شاگردانه
انعام و پولی که علاوه بر اجرت به شاگرد داده می شود، بَغیاز، بَرمَغاز، فَغیاز، میلاویِه، دَستاران، دَرَستاران، نوداران مانند شاگردان
شاگردانه
فرهنگ فارسی عمید

شاگردانه

شاگردانه
مرکب از شاگرد به اضافۀ ان و هاءنسبت. (حاشیۀ برهان چ معین). بمعنی زر اندکی که بعد از اجرت استاد بطریق انعام بشاگرد دهند. (برهان قاطع) (بهار عجم) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). راشِن، زر اندکی که استاد بعد از اجرت بطریق انعام بشاگرد دهد و به فارسی شاگردانه گویند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مژدگانی بود. (صحاح الفرس). فغیاز. (لغتنامۀ اسدی). بغیاز. (لغتنامۀ اسدی) : شاگرد بیاع از پس بازرگان برفت و گفت ای خواجه شاگردانه بده. (قابوسنامۀ ص 180) ، باج. رشوه. حق و حساب: پیش از آنک عامل وصل خراج اصل بدیوان گذاردی شاگرد حق حسابی و رسم عتابی درخواست، زن گفت ترا هم بر این باب ترانه ای و هم از این باب شاگردانه آرم. (سندبادنامه ص 105) ، بمجاز عطا که بفقرا دهند. (از برهان قاطع) (بهار عجم) (آنندراج). خیرات و عطائی که درباره فقرا کنند. (ناظم الاطباء). اطعام و خیرات بمساکین، مهربانی بر کودکان نشره و آنچه بکودکان در آن وقت دهند. (ناظم الاطباء) ، شاگرد و تلمیذ. (ناظم الاطباء). رجوع به شاگرد شود، خادم و خدمتکار. (ناظم الاطباء). رجوع به شاگرد شود
لغت نامه دهخدا

شاگردانگی

شاگردانگی
پولی که خریدار برسم انعام به شاگرد دکان دهد فغیاز انعام
شاگردانگی
فرهنگ لغت هوشیار

شاگردانکی

شاگردانکی
پولی که خریدار برسم انعام به شاگرد دکان دهد فغیاز انعام
شاگردانکی
فرهنگ لغت هوشیار

شاه دانه

شاه دانه
گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود
بَنگ، فَنگ، بَنج، زُمُرُّد گیاه، زُمُرُّدگیا، شاهدانَج، شَهدانَج، کَنَودانه
شاه دانه
فرهنگ فارسی عمید