قریه ای از بلوک قاین. ملا رئیس از عوام شاعران قرن نهم هجری بدان قریه منسوب است. (ترجمه مجالس النفائس. چ علی اصغر حکمت ص 155). شاید تحریف یا لهجه ای از شاخنات است. رجوع به شاخن و شاخنات شود
قریه ای از بلوک قاین. ملا رئیس از عوام شاعران قرن نهم هجری بدان قریه منسوب است. (ترجمه مجالس النفائس. چ علی اصغر حکمت ص 155). شاید تحریف یا لهجه ای از شاخنات است. رجوع به شاخن و شاخنات شود
ساخته شده، ساختن، ساختار، یراق و زین اسب، ساز و برگ، سلاح جنگ ساخت و پاخت: کنایه از قرارداد نهانی بین دو یا چند تن برای انجام دادن کاری، بند و بست ساخت و ساز: ساخته و آماده بودن، آمادگی، ساز و سامان
ساخته شده، ساختن، ساختار، یراق و زین اسب، ساز و برگ، سلاح جنگ ساخت و پاخت: کنایه از قرارداد نهانی بین دو یا چند تن برای انجام دادن کاری، بند و بست ساخت و ساز: ساخته و آماده بودن، آمادگی، ساز و سامان
آنچه از تنۀ درخت یا ساقۀ گیاه می روید و حامل برگ، گل یا میوه است، شاخ، آنچه از چیز دیگر جدا شود، مثل جوی آب که از نهر یا رود جدا شود، شعبه، کنایه از فرقه، دسته، کنایه از واحد شمارش تیرآهن، نبات و مانند آن مثلاً یک شاخه نبات
آنچه از تنۀ درخت یا ساقۀ گیاه می روید و حامل برگ، گل یا میوه است، شاخ، آنچه از چیز دیگر جدا شود، مثل جوی آب که از نهر یا رود جدا شود، شعبه، کنایه از فرقه، دسته، کنایه از واحد شمارش تیرآهن، نبات و مانند آن مثلاً یک شاخه نبات
برآمده، مرتفع، چشمگیر، برجسته، کنایه از پارامتر، آنچه مقدارش ماهیت چیزی را معین می کند، خط کش مدرجی که در نقشه برداری استفاده می شود، کنایه از نمودار، نماینده، کنایه از علامتی که در آفتاب برای تعیین و تشخیص وقت ظهر نصب می کنند، ساعت آفتابی
برآمده، مرتفع، چشمگیر، برجسته، کنایه از پارامتر، آنچه مقدارش ماهیت چیزی را معین می کند، خط کش مدرجی که در نقشه برداری استفاده می شود، کنایه از نمودار، نماینده، کنایه از علامتی که در آفتاب برای تعیین و تشخیص وقت ظهر نصب می کنند، ساعت آفتابی
نوعی غله شبیه ماش که از آن نان می پزند، برای مثال می خوری تو گرچه الوان نعمت اندر خوان کس / نان شاخل بهتر آید گر خوری بر خوان خویش (خاقانی - لغت نامه - شاخل) شاخ و برگ دادن: کنایه از سخن، حکایت یا واقعه ای را با طول و تفصیل بیان کردن و چیزهایی را بر اصل مطلب افزودن شاخ و برگ بستن: کنایه از سخن، حکایت یا واقعه ای را با طول و تفصیل بیان کردن و چیزهایی را بر اصل مطلب افزودن، شاخ و برگ دادن
نوعی غله شبیه ماش که از آن نان می پزند، برای مِثال می خوری تو گرچه الوان نعمت اندر خوان کس / نان شاخل بهتر آید گر خوری بر خوان خویش (خاقانی - لغت نامه - شاخل) شاخ و برگ دادن: کنایه از سخن، حکایت یا واقعه ای را با طول و تفصیل بیان کردن و چیزهایی را بر اصل مطلب افزودن شاخ و برگ بستن: کنایه از سخن، حکایت یا واقعه ای را با طول و تفصیل بیان کردن و چیزهایی را بر اصل مطلب افزودن، شاخ و برگ دادن
تاختن، دویدن یا با سرعت رفتن، حمله تاخت آوردن: حمله کردن تاخت زدن: عوض کردن چیزی با چیز دیگر، مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر تاخت کردن: تاختن، اسب دواندن، غارت کردن تاخت و تاز: اسب دوانیدن، اسب تاختن، حمله، هجوم
تاختن، دویدن یا با سرعت رفتن، حمله تاخت آوردن: حمله کردن تاخت زدن: عوض کردن چیزی با چیز دیگر، مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر تاخت کردن: تاختن، اسب دواندن، غارت کردن تاخت و تاز: اسب دوانیدن، اسب تاختن، حمله، هجوم
میانه بالا مرد انشعابی که از تنه درخت جدا میشود و حامل برگ و گل و انشعابات کوچکتر است شاخ درخت غصن، شاخ حیوان قرن، جام شراب که به شکل شاخ بود، شعبه، تقسیمات بزرگ و کلی گیاهان و جانوران را گویند. در هر شاخه صفات بسیار کلی موجودات گیاهی یا جانوری در نظر گرفته میشود مثلا در عالم جانوران همه حیوانات یک سلولی را در یک شاخه قرار داده و به نام آغازیان می نامند و بقیه جانوران که پر سلولی هستند در طی 7 شاخه ذکر میشوند. در عالم گیاهان همه گیاهان در 4 شاخه قرار گرفته اند
میانه بالا مرد انشعابی که از تنه درخت جدا میشود و حامل برگ و گل و انشعابات کوچکتر است شاخ درخت غصن، شاخ حیوان قرن، جام شراب که به شکل شاخ بود، شعبه، تقسیمات بزرگ و کلی گیاهان و جانوران را گویند. در هر شاخه صفات بسیار کلی موجودات گیاهی یا جانوری در نظر گرفته میشود مثلا در عالم جانوران همه حیوانات یک سلولی را در یک شاخه قرار داده و به نام آغازیان می نامند و بقیه جانوران که پر سلولی هستند در طی 7 شاخه ذکر میشوند. در عالم گیاهان همه گیاهان در 4 شاخه قرار گرفته اند
برآمده، مرتفع، برجسته، ممتاز، نمودار، نمونه، الگو، سرمشق، عددی که میانگین ارزش مجموعه ای از اقلام مرتبط با یکدیگر را برحسب درصدی از همان میانگین در فاصله زمانی دو تاریخ بیان کند
برآمده، مرتفع، برجسته، ممتاز، نمودار، نمونه، الگو، سرمشق، عددی که میانگین ارزش مجموعه ای از اقلام مرتبط با یکدیگر را برحسب درصدی از همان میانگین در فاصله زمانی دو تاریخ بیان کند