مرغی طوقدار که آن را توی نیز خوانند و بیشتر کنار آب بسر برد، (شعوری)، هوبره: گرآید پیش شاهین شاست با جنگ فضای عالم آید بر سرش تنگ، (از شعوری)، رجوع به هوبره شود، کودن، (ناظم الاطباء)
حس کننده، قوه نفسانی که اشیا را حس کند قوه حس کننده: حاست بینایی (باصره) حاست شنوایی (سامعه)، توضیح حاست یا حسه عبارت از قوتی است که دریا بنده جزئیات جسمانیه است و قوای حاسه ظاهره در انسان پنج است و باطنه نیز پنج است. هر یک از قوای دریابنده را حاسه و، جمع آنها را حواس نامند