- سیرم
- چرمی نازک و سفید که از آن بند شمشیر کارد خنجر و مانند آن سازند تسمه دوال
معنی سیرم - جستجوی لغت در جدول جو
- سیرم
- دوال از پوست شکار که از آن بند شمشیر و خنجر درست کنند، تسمه،
برای مثال برای مصلحت کار دوستان تو هردم / زمانه برکشد از پشت دشمنان تو سیرم (ابن یمین - ۱۳۴)
- سیرم ((رُ))
- تسمه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موسیر
موضعی که درآنجاآفتاب هرگز نتابدیاکم بتابدمحلی که روبشمال قرار دارد، خانه ای که درسایه کوه ازچوب و خاشاک سازند، سایه
پارچه نخی نازک
بانوی بزرگ خاتون ارجمند
در مرحله سه سوم
عدم رغبت به طعام، پری و سرشاری
روش، طریقه
خارپشت
محل مخصوصی که در آنجا کارهای ورزشی و بازی کردن با حیوانات نمایش داده میشود فرانسوی تاژگاه علف سیر. نمایشهای پهلوانی و بازی با حیوانات و کارهای عجیب و اعمال خنده آور است که جمعی در روی صحنه ای (معمولا مدور) انجام دهند
حجاب و نقاب و روبنده و خصوصاً روپوش چین دار
پارسی تازی گشته شیرج روغن کنجد روغن کنجد
رفتار، طریقه، عادت
دلیر، پهلوان، نریمان
دیلم، میلۀ آهنی ضخیم برای سوراخ کردن یا حرکت دادن چیزهای سنگین، بارم
نوعی پارچۀ نخی نازک،برای مثال به تیر با سپر کرگ و مغفر پولاد / همان کند که به سوزن کنند با بیرم (فرخی - ۲۳۱)
نوعی پارچۀ نخی نازک،
بانوی بزرگ حرم پادشاه، خاتون، برای مثال اندر این عهد از بزرگی کشور خوارزم را / ستر عالی مهد اعظم تیرم ترکان تویی (؟- مجمع الفرس - تیرم)
خلق و خلق، طریق، روش، مذهب، سنت، هیئت
گیاهی علفی شبیه خاکشیر از تیرۀ چلیپاییان که هرگاه برگ آن را در دست نرم کنند بوی سیر می دهد
سهره، پرنده ای کوچک و خوش آواز با پرهای زرد و سبز
ریحان، از سبزی های خوردنی خوشبو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، اسفرغم، شاه سپرغم، شاسپرم، سپرهم، ضیمران، نازبو، ونجنک، شاه اسپرغم، ضومران، اسپرغم، سپرغم، شاه پرم، شاه سپرم، اسفرم، شاه اسپرم، اسپرم
اول شخص مفرد مضارع از گرفتن، در مورد فرض و انگارش استعمال شود: گیرم که مارچوبه کند تن بشکل مار کوزهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست ک (خاقانی)
نوعی نمایش که معمولاً در یک چادر بسیار بزرگ اجراء شود و در آن بازی با حیوانات و کارهای عجیب و اعمال خنده آور روی صحنه انجام دهند
فلزی شبیه آهن، قابل تورق و مفتول شدن که در مقابل حرارت با شعلۀ درخشان می سوزد و از آن توری چراغ درست می کنند
شیره، روغن کنجد
محل مخصوصی که در آنجا کارهای ورزشی، بندبازی و سوارکاری به خصوص بازی کردن با حیوانات نمایش داده می شود
نقره
دارویی که برای جلوگیری از مرض به بدن تزریق میکنند، خون آبکی
یکی از فلزات گرانبها که در معدن بطور خالص یا ترکیب با فلزات دیگر مانند سرب پیدا میشود، نقره