تیرداد پارتی، بیست و یکمین پادشاه از سلسلۀ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است، اوبرادر بلاش اول شاه ایران بود و 38 سال سلطنت کرد، رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2660 شود، در لاروس آرد: ... او خراجگزار رومی ها شد و به سال 73 میلادی درگذشت سی امین پادشاه از سلسلۀ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است، او پسروالارش بود و در حدود 5 سال سلطنت کرد، رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2620 شود
تیرداد پارتی، بیست و یکمین پادشاه از سلسلۀ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است، اوبرادر بلاش اول شاه ایران بود و 38 سال سلطنت کرد، رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2660 شود، در لاروس آرد: ... او خراجگزار رومی ها شد و به سال 73 میلادی درگذشت سی امین پادشاه از سلسلۀ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است، او پسروالارش بود و در حدود 5 سال سلطنت کرد، رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2620 شود
پسر میرزاجهانشاه از سلسلۀ قراقوینلو. او بر پدر عصیان ورزید و قلعۀ بغداد را تصرف کرد و بسال 870 هجری قمری بتدبیر پدر بدست برادر خویش محمدی کشته شد. برفراز کوهی خشک و داغ در راه سمنان و طهران حائطی وسیع دیده میشود گویند پیر بداغ امر کرده بود تا در آنجا باغی افکنند. بدو گفتند چون در این جا آب نیست هیچگونه درخت بعمل نیاید و سیب و بهی از زمین بی آب و سنگلاخ حاصل نشود و او در جواب گفت: استمیرم ایواسنی نارنی قوی دیسونلر پیر بداغون باغی وار. و معنی بیت این است که من سیب و بهی از این باغ چشم ندارم تنها میخواهم که گفته شود پیر بداغ را باغی است. واین بیت در نظایر آن در زبان ترکی مثل شده است. رجوع به نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز شمارۀ 3 ص 13 و 14 و نیز رجوع به پیر بداق شود
پسر میرزاجهانشاه از سلسلۀ قراقوینلو. او بر پدر عصیان ورزید و قلعۀ بغداد را تصرف کرد و بسال 870 هجری قمری بتدبیر پدر بدست برادر خویش محمدی کشته شد. برفراز کوهی خشک و داغ در راه سمنان و طهران حائطی وسیع دیده میشود گویند پیر بداغ امر کرده بود تا در آنجا باغی افکنند. بدو گفتند چون در این جا آب نیست هیچگونه درخت بعمل نیاید و سیب و بهی از زمین بی آب و سنگلاخ حاصل نشود و او در جواب گفت: استمیرم ایواسنی نارنی قوی دیسونلر پیر بداغون باغی وار. و معنی بیت این است که من سیب و بهی از این باغ چشم ندارم تنها میخواهم که گفته شود پیر بداغ را باغی است. واین بیت در نظایر آن در زبان ترکی مثل شده است. رجوع به نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز شمارۀ 3 ص 13 و 14 و نیز رجوع به پیر بداق شود
دهی از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر، واقع در 12 هزارگزی جنوب سرباز، کنار راه مالرو سرباز به فیروزآباد، کوهستانی، گرمسیر، مالاریائی، دارای 250 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آنجا غلات و خرما و برنج کاری، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، ساکنین از طایفۀ سرباز هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر، واقع در 12 هزارگزی جنوب سرباز، کنار راه مالرو سرباز به فیروزآباد، کوهستانی، گرمسیر، مالاریائی، دارای 250 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آنجا غلات و خرما و برنج کاری، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، ساکنین از طایفۀ سرباز هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
قندیل و ترکش، (غیاث اللغات) (آنندراج)، ترکش، تیرکش، (ناظم الاطباء)، جعبه، ترکش، کنانه، شکا، شغا، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : از بیم خویش تیره شود بر سپهر تیر گر روز کینه دست برد سوی تیردان، فرخی، قندیل ما چو مهر پر از تیر شد ولی تیری برون نمی رود از تیردان ما، طغرا (از آنندراج)، رجوع به تیر و دیگر ترکیبهای آن شود
قندیل و ترکش، (غیاث اللغات) (آنندراج)، ترکش، تیرکش، (ناظم الاطباء)، جعبه، ترکش، کنانه، شکا، شغا، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : از بیم خویش تیره شود بر سپهر تیر گر روز کینه دست برد سوی تیردان، فرخی، قندیل ما چو مهر پر از تیر شد ولی تیری برون نمی رود از تیردان ما، طغرا (از آنندراج)، رجوع به تیر و دیگر ترکیبهای آن شود
اشک دوم، پادشاه اشکانی (248-214 قبل از میلاد) وی پس از اشک اول به تخت نشست و با سلوکوس کالی نیکوس جنگید و او را مغلوب کرد، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به یشتها ج 2 ص 57 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2203، 2208، 2620 و تاریخ سایکس صص 413-414 شود
اشک دوم، پادشاه اشکانی (248-214 قبل از میلاد) وی پس از اشک اول به تخت نشست و با سلوکوس کالی نیکوس جنگید و او را مغلوب کرد، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به یشتها ج 2 ص 57 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2203، 2208، 2620 و تاریخ سایکس صص 413-414 شود
از مرزبانان پارسی است که بر دیار عرب بر زمین کنده و حضرموت فرمان داده است، و قصرذی الشرقات ساختۀ اوست، شاعر گفته است: اهل الخورنق و السدیر و بارق و القصر ذی الشرقات من سینداد، (از مجمل التواریخ و القصص ص 179)
از مرزبانان پارسی است که بر دیار عرب بر زمین کنده و حضرموت فرمان داده است، و قصرذی الشرقات ساختۀ اوست، شاعر گفته است: اهل الخورنق و السدیر و بارق و القصر ذی الشرقات من سینداد، (از مجمل التواریخ و القصص ص 179)
بردارندۀ سپر و کسی که با خود سپر دارد. (ناظم الاطباء). آن که سپر جنگ دارد. سربازی که سپر در دست دارد. آنکه با سپر مسلح است. تارس (دهار) : صفی برکشیدند پیش سوار سپردار و ژوبین ور و نیزه دار. فردوسی. بفرمود تا گیو با ده هزار سپردارو برگستوان ور سوار. فردوسی. سپردار بسیار در پیش بود که دلشان ز رستم بداندیش بود. فردوسی. چنان کن که هر نیزه ور روز جنگ سپردار باشد کمانی بچنگ. اسدی. یلی گشته مردانه و شیرزن سواری سپردار و شمشیرزن. اسدی
بردارندۀ سپر و کسی که با خود سپر دارد. (ناظم الاطباء). آن که سپر جنگ دارد. سربازی که سپر در دست دارد. آنکه با سپر مسلح است. تارِس (دهار) : صفی برکشیدند پیش سوار سپردار و ژوبین ور و نیزه دار. فردوسی. بفرمود تا گیو با ده هزار سپردارو برگستوان ور سوار. فردوسی. سپردار بسیار در پیش بود که دلْشان ز رستم بداندیش بود. فردوسی. چنان کن که هر نیزه ور روز جنگ سپردار باشد کمانی بچنگ. اسدی. یلی گشته مردانه و شیرزن سواری سپردار و شمشیرزن. اسدی
دهی است ازدهستان نقاب بخش جغتای شهرستان سبزوار، دارای 371 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، کنجد و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است ازدهستان نقاب بخش جغتای شهرستان سبزوار، دارای 371 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، کنجد و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میان فرجام بخش تربت جام شهرستان مشهد، دارای 149 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، پنبه، شغل اهالی زراعت، مالداری و قالی بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، دارای 153 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، بنشن، شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) دهی است از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز، دارای 515 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میان فرجام بخش تربت جام شهرستان مشهد، دارای 149 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، پنبه، شغل اهالی زراعت، مالداری و قالی بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، دارای 153 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، بنشن، شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) دهی است از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز، دارای 515 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان واقع در 3 هزارگزی خاوری سیاهکل سر راه شوسۀ سیاهکل به لاهیجان. هوای آنجا معتدل. دارای 119 تن سکنه است. محصولات آنجا برنج، ابریشم، چای و شغل اهالی زراعت. راه آن شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان واقع در 3 هزارگزی خاوری سیاهکل سر راه شوسۀ سیاهکل به لاهیجان. هوای آنجا معتدل. دارای 119 تن سکنه است. محصولات آنجا برنج، ابریشم، چای و شغل اهالی زراعت. راه آن شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
شهرستان سیرجان یکی از شهرستانهای استان هشتم کشور است، این شهرستان در باختر استان هشتم واقع شده و محدود است: از طرف شمال به شهرستان رفسنجان، از خاور به شهرستان بم، از جنوب به شهرستان بندرعباس و از باختر به شهرستان شیراز، شهرستان سیرجان طبق تقسیمات کشور از سه بخش بنام بخش مرکزی، بخش بافت، و بخش مشیز تشکیل شده است، حدود از شمال به شهرستان رفسنجان، از خاور به بخش بافت و از جنوب به بخش سعادت آباد، از باختر به بخش نیریز، از نظر طبیعی بر دو قسم است: الف - جلگه ب - کوهستانی، سازمان اداری بخش مرکزی از 8 بخش تشکیل شده است: 1- دهستان بلورد 6 آبادی و 2918 تن سکنه دارد 2- دهستان محمدآباد 14 آبادی و 1288 تن سکنه دارد 3- دهستان پاریز 51 آبادی و 11795 تن سکنه دارد 4- دهستان قهستان 17 آبادی و 3549 تن سکنه دارد 5- دهستان ابراهیم آباد 28 آبادی و 1633 تن سکنه دارد 6- دهستان زیدآباد 23 آبادی و 6884 تن سکنه دارد 7- دهستان سعدآباد 31 آبادی و 16068 تن سکنه دارد 8- دهستان کوه پنچ 48 آبادی و 3954 تن سکنه دارد، مرکز بخش شهر کوچک سعیدآباد است، این بخش از 272 آبادی تشکیل شده و جمعیت آن 45089 تن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)، رجوع به نزههالقلوب صص 140- 188، معجم البلدان و جغرافیای سیاسی و طبیعی کیهان شود
شهرستان سیرجان یکی از شهرستانهای استان هشتم کشور است، این شهرستان در باختر استان هشتم واقع شده و محدود است: از طرف شمال به شهرستان رفسنجان، از خاور به شهرستان بم، از جنوب به شهرستان بندرعباس و از باختر به شهرستان شیراز، شهرستان سیرجان طبق تقسیمات کشور از سه بخش بنام بخش مرکزی، بخش بافت، و بخش مشیز تشکیل شده است، حدود از شمال به شهرستان رفسنجان، از خاور به بخش بافت و از جنوب به بخش سعادت آباد، از باختر به بخش نیریز، از نظر طبیعی بر دو قسم است: الف - جلگه ب - کوهستانی، سازمان اداری بخش مرکزی از 8 بخش تشکیل شده است: 1- دهستان بلورد 6 آبادی و 2918 تن سکنه دارد 2- دهستان محمدآباد 14 آبادی و 1288 تن سکنه دارد 3- دهستان پاریز 51 آبادی و 11795 تن سکنه دارد 4- دهستان قهستان 17 آبادی و 3549 تن سکنه دارد 5- دهستان ابراهیم آباد 28 آبادی و 1633 تن سکنه دارد 6- دهستان زیدآباد 23 آبادی و 6884 تن سکنه دارد 7- دهستان سعدآباد 31 آبادی و 16068 تن سکنه دارد 8- دهستان کوه پنچ 48 آبادی و 3954 تن سکنه دارد، مرکز بخش شهر کوچک سعیدآباد است، این بخش از 272 آبادی تشکیل شده و جمعیت آن 45089 تن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)، رجوع به نزههالقلوب صص 140- 188، معجم البلدان و جغرافیای سیاسی و طبیعی کیهان شود
نوعی ازآش است. در تداول گناباد خراسان، سرداغ و سیرداغ رابر نوعی آش که از گاورس (نوعی ارزن) می پزند اطلاق کنند و آن را بنام توگی سرداغی یا سیرداغی می خوانند
نوعی ازآش است. در تداول گناباد خراسان، سرداغ و سیرداغ رابر نوعی آش که از گاورس (نوعی ارزن) می پزند اطلاق کنند و آن را بنام توگی سرداغی یا سیرداغی می خوانند
نوعی چاشنی. طرز تهیه آن چنین است که روغن را داغ کنند و سیر کوبیده را داخل آن ریزند همین که سرخ شد نعنا داغ را در آن کنند و چون رنگش برگردد آن را داغ کرده بروی غذاها ریزند
نوعی چاشنی. طرز تهیه آن چنین است که روغن را داغ کنند و سیر کوبیده را داخل آن ریزند همین که سرخ شد نعنا داغ را در آن کنند و چون رنگش برگردد آن را داغ کرده بروی غذاها ریزند