جدول جو
جدول جو

معنی سیاسل - جستجوی لغت در جدول جو

سیاسل
گاوی به رنگ سیاه با خط سفیدی از کوهان و ستون فقرات تا دم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیاسر
تصویر سیاسر
سیاه سر، آنکه یا آنچه سرش سیاه باشد، کنایه از زن بیچاره و بینوا، کنایه از قلمی که سرش را در مرکب زده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
اداره و مراقبت امور داخلی و خارجی کشور، درایت، باهوشی، خردمندی،
کنایه از حسابگری منفعت جویانه، برنامۀ کار یا شیوۀ عمل، عقوبت، مجازات
سیاست کردن: عقوبت کردن، مجازات کردن، تنبیه کردن
سیاست مدن: علم به مصالح جامعه، اداره کردن امور و فراهم ساختن اسباب رفاه و امنیت مردمی که در یک شهر یا کشور زندگی می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سلاسل
تصویر سلاسل
سلسله، حلقه های فلزی به هم پیوسته، زنجیر، پادشاهانی از یک خاندان که یکی پس از دیگری پادشاهی کنند مثلاً سلسلۀ هخامنشی، سلسلۀ اشکانی، سلسلۀ ساسانی، در تصوف هر یک از فرقه های صوفیه که انتساب به یکی از مشایخ داشته باشند مثلاً سلسلۀ ذهبیه، سلسلۀ نعمه اللهیه، سلسلۀ نقش بندیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
مربوط به سیاست، کسی که به کارهای سیاسی بپردازد و سیاست را پیشۀ خود سازد
فرهنگ فارسی عمید
جمع سلسله، زنجیرها زنجیره ها جمع سلسله زنجیرها. زنجیره های آهن و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
شهرمداریک ساستاریک منسوب به سیاست
فرهنگ لغت هوشیار
آن چه سرش سیاه باشد، قلم (که سرش را در مرکب زنند)، سیاه سار، زن بیچاره و بینوا، گناهکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
نگاهداشتن، نگاهداری، حفاظت، مملکت داری و اداره مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلاسل
تصویر سلاسل
((سَ س))
جمع سلسله، زنجیرها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
منسوب به سیاست، مربوط به سیاست، امور سیاسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
((سَ))
حکومت کردن، حکومت، داوری، تنبیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
ساستاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
Political, Politically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
Politics
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
politique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
politique, politiquement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
politiek
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
político, politicamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
política
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
político, políticamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
politica
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
politico, politicamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
política
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
politisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
政治
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
政治的 , 政治上
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
polityka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
polityczny, politycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
політика
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
політичний , політично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
Politik
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
политика
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سیاسی
تصویر سیاسی
политический , политически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سیاست
تصویر سیاست
politiek
دیکشنری فارسی به هلندی