- سکیزان
- سکیزنده جهنده، جفتک زننده، در حال جهیدن، در حال جفتک زدن
معنی سکیزان - جستجوی لغت در جدول جو
- سکیزان
- درحال جست و خیز کردن، جست و خیزکنان، درحال جفتک انداختن
- سکیزان ((س))
- در حال جهیدن، در حال جفتک زدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پر از سلامتی، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که خداوند اسرار بسیاری از علوم و فنون غریبه و زبان حشرات و پرندگان را به او آموخت و سپاهی از جن و انس در اختیارش قرار داد
در حال آویختگی
در حال آمیختن
آباژور
چیزی باشد مانند چتر که بر سر بزرگان میداشتند تا مانع تابش آفتاب گردد، خیمه و چادری که سه چهار لای بر روی هم دوخته باشند شامیانه. یا سایبان اخضر. آسمان. یا سایبان سیمابی. صبح صادق. یا سایبان ظلمانی. صبح کاذب، شب تاریک
نام ماهی رومی برابر با ماه ششم سال خورشیدی
راندن چارپا به وسیله سک، تحریک کردن اغوا نمودن
نهنج گونه ای خرجینه
جست و خیز کردن
در بوستان چاپ نولکشور (هند) 1925 ص 208 چنین آمده: سمیلان جو بر نگیرد قدم وجودیست بی منفعت چون عدم و در حاشیه نوشته: سمیلان به فتح یکم و کسر دوم آنچه مثل نوباوه ها که بعد از درویدن کشت جو و غیره برآید و بار نیاورد و بی منفعت باشد، بر نگیرد قدم. یعنی پای بر ندارد مراد نمی بالد و پا نمیگیرد یعنی گل و لای سیل که هر جا مانده است و جاری نیست وجود بی منفعت است که حکم عدم دارد زیرا که از او نفع به کسی (نمی رسد) ولی این قول مقنع نیست. در بوستان به اهتمام امیر خیزی تبریز 1310 ص 10 بیت به همین طرز آمده و در حاشیه سمیلان نوشته شده: بقیه آب در ته حوض و غیره در نسخه چاپ فروغی این بیت آمده اما در نسخه چاپ قریب حذف شده. با آنکه در مقدمه همین چاپ (ص لط) درج گردیده آقای فرزان سمیلان را حدسا به چوشمال تصحیح کرده اند و شملال در عربی شتر تندرو است ولی هیچیک از نسخ موجود این صورت را ندارد
نفع و سود سود و زیان: و نماز دیگر این قوم نزدیک امیر محمد رسیدند... و حدیث سوزیان فراموش کرد، نفع منفعت، نیک و بد، مال سرمایه، راز سر ما فی الضمیر، نام و ننگ، نام، سوغات ارمغان، غمخوار مهربان
پارسی تازی گشته شوکران از گیاهان
فرار کرده، در حال فرار
نفع و ضرر، مال و سرمایه، کنایه از راز، سر، برای مثال قلم دو زبان است و کاغذ دو روی / نباشند محرم دراین سوزیان (کمال الدین اسماعیل - ۳۵۴)
صورت فلکی در نیم کرۀ جنوبی آسمان، دستگاهی در کشتی یا هواپیما برای تعیین طول و عرض جغرافیایی
برجستن، جهیدن، جست و خیز کردن، الیز زدن، جفتک انداختن
گریختن
یکنواخت، راست و مستقیم
معلق، آویخته، در حال جنگ و گریز
((یَ یا یِ))
فرهنگ فارسی معین
سایه بان، چتر، چادر یا چیز دیگری که برای جلوگیری از آفتاب برپا کنند. سایوان و سایه گاه نیز گفته اند
گریزنده، در حال فرار
سایبان، سایه بان
سیخ زدن، تکان دادن
سایه بان، چادر یا چیز دیگر که برای جلوگیری از آفتاب برپا کنند، هر چیز که سایه بیندازد و مانع آفتاب باشد، چتر، پرده، سایه گاه
آویخته، معلق، در حال آویختگی، طفیلی، مزاحم، غمگین، در حال دعوا، گلاویز
Freeloader, Hanging