جدول جو
جدول جو

معنی سکزی - جستجوی لغت در جدول جو

سکزی
سجزی، از مردم سیستان، سیستانی، برای مثال رستم سکزی، فزون شد دولتت تا بازگشتی / ز جنگ سکزیان دیومنظر (ازرقی - ۲۰)
تصویری از سکزی
تصویر سکزی
فرهنگ فارسی عمید
سکزی
(سَ)
منسوب به سیستان چه سیستان را سکزستان گویند. (غیاث). سکز. سیستان. سجزی. سجستان. سکستان. سکزی. سیستانی:
همانا که آن سکزی جنگجوی
که چندان همی برشمردی تو روی.
فردوسی.
سکزی امیر حرس بر وی موکل بود.
(تاریخ بیهقی).
چه خانه ست این کزو گشت این گشن لشکر
یکی هندو یکی سکزی یکی بستی.
ناصرخسرو.
توان بردن هنوز از جای جنگت
دریده زهرۀ سکزی به زنبر.
ناصرخسرو.
فزون شد دولتت تا بازگشتی
ز جنگ سکزیان دیومنظر.
ازرقی.
رجوع به سگزی شود
لغت نامه دهخدا
سکزی
منسوب به سکزستان سکستان سیستان از مردم سیستان سیستانی سجزی
تصویری از سکزی
تصویر سکزی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سکسی
تصویر سکسی
دارای جاذبۀ جنسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
گیاهی که خام یا پختۀ آن خورده شود مانند تره، جعفری، گشنیز، اسفناج، نعناع، ترخون، ریحان، سبزی خوردن، سبزی خوردنی، گیاه و سبزه، برای مثال برین گونه تا هفت سال از جهان / ندیدند سبزی کهان و مهان (فردوسی - ۷/۱۷)، به سبزی کجا تازه گردد دلم / که سبزی بخواهد دمید از گلم (سعدی۱ - ۱۸۴)، حالت و چگونگی هر چیز سبز، سبز بودن، رنگ سبز داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سگزی
تصویر سگزی
سجزی، از مردم سیستان، سیستانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سجزی
تصویر سجزی
از مردم سیستان، سیستانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکری
تصویر سکری
مونث سکران مست زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکنی
تصویر سکنی
جای ساکن شدن در جایی
فرهنگ لغت هوشیار
سبز بودن خضرت، طراوت شادابی (گیاهان و غیره)، گیاهی که خام یا پخته آن را خورند مانند نعناع ترخون ریحان و جز آنها جمع سبزیها سبزیجات (غلط)، صراحی شراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکیز
تصویر سکیز
جست آلیز، جفته جفتک
فرهنگ لغت هوشیار
در جزو اخیر بعض کلمات مرکب آید بمعنی سازندگی بنا کردن عمل آوردن و آن عمل و شغل سازنده آنرا رساند: آباژور سازی آبجو سازی بخاری سازی چرمسازی: صابون سازی کاشی سازی مجسمه سازی یراق سازی، گاه محل و مکان و دکان و کارخانه ای را که در آن چیزی سازند رساند
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته سگزی سیستانی منسوب به سجستان از مردم سیستان سیستانی سگزی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به سگزستان سکستان سیستان. از مردم سیستان سیستانی، لهجه سیستانیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
صراحی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
((سَ))
سبز بودن، طراوات، شادابی، گیاهی که خام یا پخته آن را می خورند، مانند، نعناع، ترخون، ریحان و جزو آن ها، خوردن هر یک از سبزی هایی که به صورت خام خورده می شود
سبزی پاک کن: کنایه از متملق، چاپلوس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکیز
تصویر سکیز
((س))
جست، جفتک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکنی
تصویر سکنی
((سُ نا))
مسکن، جای اقامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
Vegetable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
végétal
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
野菜の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
ירק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
채소의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
sayuran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
शाकाहारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
groente
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
овочевий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
vegetal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
vegetale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
vegetal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
蔬菜的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
warzywny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
pflanzlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سبزی
تصویر سبزی
овощной
دیکشنری فارسی به روسی