منسوب به سیستان چه سیستان را سکزستان گویند. (غیاث). سکز. سیستان. سجزی. سجستان. سکستان. سکزی. سیستانی: همانا که آن سکزی جنگجوی که چندان همی برشمردی تو روی. فردوسی. سکزی امیر حرس بر وی موکل بود. (تاریخ بیهقی). چه خانه ست این کزو گشت این گشن لشکر یکی هندو یکی سکزی یکی بستی. ناصرخسرو. توان بردن هنوز از جای جنگت دریده زهرۀ سکزی به زنبر. ناصرخسرو. فزون شد دولتت تا بازگشتی ز جنگ سکزیان دیومنظر. ازرقی. رجوع به سگزی شود
در جزو اخیر بعض کلمات مرکب آید بمعنی سازندگی بنا کردن عمل آوردن و آن عمل و شغل سازنده آنرا رساند: آباژور سازی آبجو سازی بخاری سازی چرمسازی: صابون سازی کاشی سازی مجسمه سازی یراق سازی، گاه محل و مکان و دکان و کارخانه ای را که در آن چیزی سازند رساند