طی کرده و راه رفته. (آنندراج) (برهان) : همه تنگدل گشته و تافته سپرده زمین شاه نایافته. فردوسی. ، تاه شده و پیچیده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به معانی سپردن شود
طی کرده و راه رفته. (آنندراج) (برهان) : همه تنگدل گشته و تافته سپرده زمین شاه نایافته. فردوسی. ، تاه شده و پیچیده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به معانی سپردن شود
سفیدی و روشنایی صبح، در علم زیست شناسی سفیده، سفیداب، گرد سفیدی که از روی و برخی مواد دیگر گرفته می شود و در نقاشی به کار می رود، سفیداب روی، اکسید روی، پودر سفیدی که زنان به صورت خود می مالند، سپیداب، سپتاک، سپیتاک، باروق، سپیداج، اسفیداج
سفیدی و روشنایی صبح، در علم زیست شناسی سفیده، سِفیداب، گرد سفیدی که از روی و برخی مواد دیگر گرفته می شود و در نقاشی به کار می رود، سفیداب روی، اکسید روی، پودر سفیدی که زنان به صورت خود می مالند، سِپیداب، سِپتاک، سَپیتاک، باروق، سِپیداج، اِسفیداج