جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سپرده

سپرده

سپرده
چیزی که در جایی یا نزد کسی به رسم امانت گذاشته می شود، ودیعه
سپرده
فرهنگ فارسی عمید

سپرده

سپرده
طی کرده و راه رفته. (آنندراج) (برهان) :
همه تنگدل گشته و تافته
سپرده زمین شاه نایافته.
فردوسی.
، تاه شده و پیچیده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به معانی سپردن شود
لغت نامه دهخدا