معنی سپردن سپردن((س پَیا پُ دَ)) پیمودن، راه رفتن، پایمال کردن، گذراندن، بسر بردن تصویر سپردن فرهنگ فارسی معین
سپردن سپردن در نوردیدن، طی کردن راه، برای مِثال وگر جان تو بسپرد راه آز / شود کار بی سود بر تو دراز (فردوسی۱ - ۹۹۴)، پایمال کردن فرهنگ فارسی عمید
سپردن سپردن چیزی را برای نگه داری به کسی دادن، تسلیم کردن، تحویل دادن، واگذاشتن، سفارش کردن فرهنگ فارسی عمید