شغل و عمل کاردار، دارای کار بودن حکومت، والی گری، ادارۀ امور، گرداندن کارها، برای مثال به خدایی که کرد گردون را / کلبۀ قدرت الهی خویش ی که ندیدم ز کارداری عشق / هیچ سودی مگر تباهی خویش (خاقانی - ۸۸۹)
شغل و عمل کاردار، دارای کار بودن حکومت، والی گری، ادارۀ امور، گرداندن کارها، برای مِثال به خدایی که کرد گردون را / کلبۀ قدرت الهی خویش ی که ندیدم ز کارداری عشق / هیچ سودی مگر تباهی خویش (خاقانی - ۸۸۹)
سازمانی که در هر شهر برای پاکیزه نگهداشتن کوچه ها، خیابان ها، مواظبت باغ های عمومی، روشنایی شهر، تقسیم آب و تعیین نرخ خواربار تشکیل می شود و زیر نظر انجمن شهر یا وزارت کشور قرار دارد
سازمانی که در هر شهر برای پاکیزه نگهداشتن کوچه ها، خیابان ها، مواظبت باغ های عمومی، روشنایی شهر، تقسیم آب و تعیین نرخ خواربار تشکیل می شود و زیر نظر انجمن شهر یا وزارت کشور قرار دارد
عمل سپهدار. فرماندهی سپاه. سپهسالاری: آنکه او تا بسپه داری بربست کمر کم شد از روی زمین نام و نشان رستم. فرخی. بخزاین و مراکب و اسلحه و اسباب سپهداری او را مستظهر و... گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی). بسپهداریش بملک و سپاه خلعت و دلخوشی رسید ز شاه. نظامی
عمل سپهدار. فرماندهی سپاه. سپهسالاری: آنکه او تا بسپه داری بربست کمر کم شد از روی زمین نام و نشان رستم. فرخی. بخزاین و مراکب و اسلحه و اسباب سپهداری او را مستظهر و... گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی). بسپهداریش بملک و سپاه خلعت و دلخوشی رسید ز شاه. نظامی
بردارندۀ سپر و کسی که با خود سپر دارد. (ناظم الاطباء). آن که سپر جنگ دارد. سربازی که سپر در دست دارد. آنکه با سپر مسلح است. تارس (دهار) : صفی برکشیدند پیش سوار سپردار و ژوبین ور و نیزه دار. فردوسی. بفرمود تا گیو با ده هزار سپردارو برگستوان ور سوار. فردوسی. سپردار بسیار در پیش بود که دلشان ز رستم بداندیش بود. فردوسی. چنان کن که هر نیزه ور روز جنگ سپردار باشد کمانی بچنگ. اسدی. یلی گشته مردانه و شیرزن سواری سپردار و شمشیرزن. اسدی
بردارندۀ سپر و کسی که با خود سپر دارد. (ناظم الاطباء). آن که سپر جنگ دارد. سربازی که سپر در دست دارد. آنکه با سپر مسلح است. تارِس (دهار) : صفی برکشیدند پیش سوار سپردار و ژوبین ور و نیزه دار. فردوسی. بفرمود تا گیو با ده هزار سپردارو برگستوان ور سوار. فردوسی. سپردار بسیار در پیش بود که دلْشان ز رستم بداندیش بود. فردوسی. چنان کن که هر نیزه ور روز جنگ سپردار باشد کمانی بچنگ. اسدی. یلی گشته مردانه و شیرزن سواری سپردار و شمشیرزن. اسدی
عمل و شغل شهردار، اداره ای از توابع وزارت کشور که در هر شهر برای پاکیزه نگاه داشتن خیابان ها و کوچه ها و پارک ها و تأمین روشنایی و تقسیم آب و احداث پارک ها و خیابان ها تحت نظر انجمن شهرو شهردار به اجرای وظیفه خود می پردازد
عمل و شغل شهردار، اداره ای از توابع وزارت کشور که در هر شهر برای پاکیزه نگاه داشتن خیابان ها و کوچه ها و پارک ها و تأمین روشنایی و تقسیم آب و احداث پارک ها و خیابان ها تحت نظر انجمن شهرو شهردار به اجرای وظیفه خود می پردازد