جدول جو
جدول جو

معنی سَخِرَ - جستجوی لغت در جدول جو

سَخِرَ
تمسخر کردن، مسخره کرد، مسخره کردن، لطیفه گفتن، تمسخرآمیز لبخند زدن، بی احترامی کردن، تحقیر کردن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بخار کردن، بخور دادن
دیکشنری عربی به فارسی
ناقص، احمقانه، وحشت انگیز، بی محتوا، خفن، مسخره، مضحک
دیکشنری عربی به فارسی
با سخاوت، سخاوتمندانه
دیکشنری عربی به فارسی
سحر کردن، جذّابیت، جذبه کردن، جادو کردن، جذب کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بدبین، طعنه آمیز، طنزآمیز، تمسخرآمیز، طعن آمیز، طنز نویس، توهین آمیز، تحقیرآمیز، مسخره آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
چاق شدن، کاهگلی
دیکشنری عربی به فارسی
گوش دادن، شنیدن، شنیدن تصادفی
دیکشنری عربی به فارسی
مست کردن، شکر
دیکشنری عربی به فارسی
کنترل کردن، خط
دیکشنری عربی به فارسی
سیمان زدن، او راه افتاد، راه پیمایی کردن، سرعت حرکت دادن، قایق رانی کردن، گردش کردن، آب دادن، سیم کشیدن
دیکشنری عربی به فارسی