جدول جو
جدول جو

معنی سوما - جستجوی لغت در جدول جو

سوما
(پسرانه)
در گویش مازندران نهر آب
تصویری از سوما
تصویر سوما
فرهنگ نامهای ایرانی
سوما
چاه گودی که در کوهستان ها باشدقناتی که آب شهر را از یک طرف
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوژا
تصویر سوژا
(دخترانه)
گیاه سویا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوما
تصویر هوما
(دخترانه)
مرغ سعادت، فرخنده (نگارش کردی: هما)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیما
تصویر سیما
(دخترانه)
صورت، رخ، چهره، صورت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روما
تصویر روما
(دخترانه و پسرانه)
آسمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سلما
تصویر سلما
(دخترانه)
نام زنان عرب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سودا
تصویر سودا
(دخترانه)
عشق، سودا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوسا
تصویر سوسا
(دخترانه)
مرکب از سو (روشنایی، نور) + سا (پسوند شباهت و همانندی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سومیا
تصویر سومیا
(دخترانه)
محبوب، دوست داشتنی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سونا
تصویر سونا
(دخترانه)
مرغ آبزی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توما
تصویر توما
(پسرانه)
تؤام، همراه، نام یکی از حواریون عیسی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوزا
تصویر سوزا
سوزان، سوزنده، در حال سوختن، سوختنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سویا
تصویر سویا
گیاهی با برگ های درشت، گل های سفید یا بنفش و ساقه های پوشیده از تارهای سفید که بلندیش تا یک متر می رسد، دانه های این گیاه که به درشتی لوبیا، به رنگ زرد، سرخ یا سفید که در غلافی شبیه غلاف لوبیا جا دارد و دارای مواد غذایی بسیار مفید است، سوژا، نخود چینی، خلر چینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیما
تصویر سیما
خصوصاً، مخصوصاً، به ویژه، بالخصوص، لاسیّما، علی الخصوص، به خصوص، بیژه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوژا
تصویر سوژا
سویا، گیاهی با برگ های درشت، گل های سفید یا بنفش و ساقه های پوشیده از تارهای سفید که بلندیش تا یک متر می رسد، دانه های این گیاه که به درشتی لوبیا، به رنگ زرد، سرخ یا سفید که در غلافی شبیه غلاف لوبیا جا دارد و دارای مواد غذایی بسیار مفید است، خلر چینی، نخود چینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوام
تصویر سوام
گله و رمۀ گاو و گوسفند و اسبان و شتران در حال چریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سودا
تصویر سودا
نوشابۀ گازدار حاوی گازکربنیک، مادۀ قلیایی سفید رنگ، بی بو و تلخ که در صنایع شیشه سازی و مواد غذایی به کار می رود، آب سودا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیما
تصویر سیما
روی، چهره، صورت، ناصیه، پیشانی، علامت، هیئت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سودا
تصویر سودا
معامله، داد و ستد، خرید و فروش
از اخلاط چهارگانۀ بدن
مرض مالیخولیا
فساد فکر، خیال بافی، جنون
کنایه از عشق، کنایه از هوا و هوسبرای مثال روزی تر و خشک من بسوزد / آتش که به زیر دیگ سوداست (سعدی۲ - ۳۲۹)
فرهنگ فارسی عمید
اندک، قلیل، کمی، برخی، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بخشی از شهرستان قصرشیرین، واقع در قسمت جنوبی شهرستان، از طرف شمال به بخش مرکزی قصرشیرین، از جنوب به بخش صالح آباد و مهران (شهرستان ایلام)، از مشرق به بخش ایران و گیلان شاه آباد و از مغرب به کشور عراق محدود است، قسمت شرقی کوهستانی و قسمتهای مرکزی و غربی تپه ماهور و هوای بخش گرمسیر است، این بخش از 18 آبادی تشکیل شده و حدود 5000 تن سکنه دارد، (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سومل
تصویر سومل
وستر کهنه (وستر عبا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوژا
تصویر سوژا
ژاژاک لوبیای چینی از گیاهان پشمه لوبیا (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزا
تصویر سوزا
سوزان با سوزش، احتراق سوختنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سودا
تصویر سودا
معامله، داد و ستد، تبدیل و تعویض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سویا
تصویر سویا
جامسه ژاژاک لوبیای چینی از گیاهان پشمه لوبیا (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سومه
تصویر سومه
نشانه، ارزش، نشانه چربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوام
تصویر سوام
بها و قیمت، بها کردن متاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیما
تصویر سیما
نشان و علامت، روی، چهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرما
تصویر سرما
سردی هوا، ضد گرما
فرهنگ لغت هوشیار
ساخته نادرست فارسی گویان دویم دریا مجلس نمایندگان ملت در کشور روسیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرما
تصویر سرما
برودت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوما
تصویر دوما
دوم اینکه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیما
تصویر سیما
چهره، رخسار
فرهنگ واژه فارسی سره