سودا سودا نوشابۀ گازدار حاوی گازکربنیک، مادۀ قلیایی سفید رنگ، بی بو و تلخ که در صنایع شیشه سازی و مواد غذایی به کار می رود، آب سودا فرهنگ فارسی عمید
سودا سودا معامله، داد و ستد، خرید و فروشاز اخلاط چهارگانۀ بدنمرض مالیخولیافساد فکر، خیال بافی، جنونکنایه از عشق، کنایه از هوا و هوسبرای مِثال روزی تر و خشک من بسوزد / آتش که به زیر دیگ سوداست (سعدی۲ - ۳۲۹) فرهنگ فارسی عمید
سودا سودا مؤنث اسود، سیاه، یکی از اخلاط چهارگانه که جای آن طحال است، وسواس، مالیخولیا، وهم، هوی و هوس، عشق فرهنگ فارسی معین
سودا سودا تجارت، دادوستد، معامله، تندخویی، تندمزاجی، عصبیت، اگزما، جرب، حکه، گری، اندیشه، خیال، مالیخولیا، وسواس، اشتیاق، عشق، هوس، میل شدید، میل، اندیشه بی حاصل، خیال باطل، دیوانگی، دلگیری، ملالت 01 نوعی نوشابه فرهنگ واژه مترادف متضاد