جدول جو
جدول جو

معنی سوزار - جستجوی لغت در جدول جو

سوزار
شعله، زبانه، واداشتن بروی آتش، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوزان
تصویر سوزان
(دخترانه)
سوزنده، ملتهب، سوزاننده
فرهنگ نامهای ایرانی
بیماری میکروبی واگیردار که از طریق مقاربت سرایت می کند و باعث ایجاد چرک و سوزش در مجرای ادرار می شود که مدت سه تا چهار هفته ادامه می یابد و اگر معالجه نشود میتواند عوارض جانبی دیگری در دستگاه اداری و تناسلی تولید کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوزار
تصویر اوزار
ابزار، جمع واژۀ وزر، وزر ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
سوزنده، درحال سوختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوفار
تصویر سوفار
بن چوبۀ تیر که در چلۀ کمان گذاشته می شود، برای مثال تا به سوفار در زمین شد غرق / پیش تیری چنآنچه درع و چه درق (نظامی۴ - ۵۷۲) نظر کن چو سوفار داری به شست / نه آنگه که پرتاب کردی ز دست (سعدی۱ - ۴۶)
سوراخ به ویژه سوراخ سوزن
کاسه و کوزۀ گلی، ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوزار
تصویر بوزار
بوی افزار، موادی که به عنوان چاشنی در غذا ریخته می شود، از قبیل فلفل، زردچوبه، دارچین و مانند آن، بوزا، بوافزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
سوزنده محرق، ملتهب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوفار
تصویر سوفار
دهانه تیر که چله کمان را در آن بند کنند، سوراخ سوزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوزار
تصویر پوزار
پاافزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوزار
تصویر اوزار
ابزار، و به معنی گناهها و بارهای سنگین
فرهنگ لغت هوشیار
مرض مقاربتی مشهوری است و آن سوزشی باشد که به سبب زیادتی صفرا در مجرای بول بهم میرسد و آنجا را ریش کند و چرک آید سوزنده سوزا، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارتست از التهاب قسمت انتهایی مجرای بول موسوم به پیشاب راه به واسطه میکروب مخصوصی به نام گونوکوک. گونوکوک از دسته باکتری های کروی و دوقلو است و رنگ گرم را به خود نمیگیرد. سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجددا مبتلا شوند. هیچکس در برابر این بیماری مصون نیست. در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور به وسیله مقاربت سرایت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
داروهای گرمی که در طعامها ریزند مانند فلفل و قرنفل و دارچین و امثال آنها توابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
سوزنده، ملتهب
فرهنگ فارسی معین
یکی از امراض مقاربتی که واگیر دارد و نشانه آن چرک و سوزش در مجرای ادرار است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوفار
تصویر سوفار
سوراخ سوراخ شدن، بخش انتهایی تیر که در چله کمان گذاشته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوفار
تصویر سوفار
ظرف گلی، کاسه، کوزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوزار
تصویر اوزار
((اَ یا اُ))
جمع وزر، گناه ها، بارهای گران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سودار
تصویر سودار
ارفاقی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
Blazing, Blistering, Burning, Scalding, Scorching, Searing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
ardent, brûlant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
בוער , בוער , צורב , שורף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
불타는 , 타는 , 뜨거운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
membara, terbakar, mendidih, membakar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
जलता हुआ , झुलसा हुआ , झुलसाने वाला , प्रचंड , जलता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
brandend, verbrand, kokend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
brennend, siedend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
ardiente, abrasador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
ardente, rovente, bollente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
ardente, abrasador, escaldante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
炽热的 , 灼热的 , 燃烧的 , 灼热的 , 炎热的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
płonący, palący, parzący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
палаючий , палючий , обпікаючий , палаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
пылающий , палящий , горящий , обжигающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
灼熱の , 焦げた , 非常に熱い , 焼けつくような , 焼けるような
دیکشنری فارسی به ژاپنی