- سورتمه
- وسیله نقلیه بدون چرخ که بوسیله اسب یا غیره بر روی برف کشیده شود
معنی سورتمه - جستجوی لغت در جدول جو
- سورتمه ((مِ))
- وسیله نقلیه کوچکی که در مناطق سردسیر با سگ یا گوزن یا اسب، روی برف کشیده می شود
- سورتمه
- وسیلۀ نقلیۀ کوچک و بی چرخ که در مناطق قطبی به وسیلۀ اسب یا سگ یا گوزن قطبی روی برف کشیده می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چارگامه
نوعی راه رفتن اسب که سوار را تکان بدهد، چهارنعل، خبب، تقریب
نوعی از رفتار اسب، چهار نعل رفتن اسب رفتاربه شتاب، نوعی راه رفتن اسب که آن را یرغه نیز گویند. یا یورتمه رفتن، اسب را بشتاب بنوع یورتمه بردن، ترکی لکه، رهوار
صاحب بخشایش
اورامن
محل سور و مهمانی
جسمی است قابل تصعید که در آب محلول است و از گرم کردن سولفات مرکوریم و نمک به دست آید. سم بسیار خطرناکی است و در صنعت مورد استعمال دارد
ترکیب کلر و جیوۀ دوظرفیتی که سفید رنگ، بی بو و بسیار سمّی است و برای ضدعفونی کردن زخم ها، از بین بردن قارچ ها و حشره ها و نیز در صنعت چاپ بر روی پارچه کاربرد دارد
نانی که آب بسیار دارد، نانی که خوب پخته و برشته نشده باشد
پیش بلینی دیوار بینی
اول و آخر چیزی
پیشانی جبهه، خطوط پیشانی: سگرمه اش تو هم است
ترکی مشت ترکی مشت هنگامی که سرشست از میان دو انگشت دیگر بیرون آمده باشد ضربتی که با مشت بسته زنند در حالی که سر انگشت از میان دو انگشت سبابه و وسطی بیرون آمده باشد
هر چیز آتش گرفته محترق، آزار کشیده محنت رسیده (از حوادث دوران عشق)، لته ورکوی آتش گرفته که بدان آتش از آتش زنه گیرند حراقه، (در عثمانی) طالب علم، جمع سوختگان، محترق سوختنن، ثفل شراب
سه گره، گره ابرو، اخم، خط های پیشانی، چین های پیشانی
چیزی که آتش در آن افتاده، آتش گرفته، کنایه از محنت کشیده و آزاردیده، کنایه از کسی که عشق و سوزی داشته باشد، جسمی سیاه رنگ که از دود تریاک در حقۀ وافور جمع می شود وبعد آن را تبدیل به شیره می کنند، از گنج های خسروپرویز، برای مثال دگر گنج کش خواندی سوخته / کزآن گنج بود کشور افروخته (فردوسی - ۸/۲۹۷) ، کنایه از پررنگ، تیره
گوشت بریان شده
ترکی لکه، رهوار رفتاربه شتاب، نوعی راه رفتن اسب که آن را یرغه نیز گویند. یا یورتمه رفتن، اسب را بشتاب بنوع یورتمه بردن
نخ انگشت رشته ای که برای یادآوری بر انگشت بندند
چیزی که در چشم کشند، گرد سیاهی که به مژه ها و پلکهای چشم میکشند
نشان بزرگی و رفعت آن هر یک از فصول یکصد و چهارده گانه قرآن مجید
شرف و منزلت، پاره ای از قرآن مجید
نشانه، ارزش، نشانه چربی
حدت، تندی و تیزی، شدت، سطوت
سورت، هر یک از قسمت های صد و چهارده گانۀ قران که خود شامل چند آیه است، کنایه از سورۀ توحید