صدایی که کسی از دهان خود با جمع کردن دو لب و بیرون دادن نفس خارج کند و هر صدای شبیه آن، سافوت، صفیر، شپل، شپیل، شپلت، سپیل، آلتی فلزی، استخوانی یا پلاستیکی که با دمیدن در آن صدای زیر و بلندی ایجاد می شود، سوتک
صدایی که کسی از دهان خود با جمع کردن دو لب و بیرون دادن نفس خارج کند و هر صدای شبیه آن، سافوت، صفیر، شپل، شپیل، شپلت، سپیل، آلتی فلزی، استخوانی یا پلاستیکی که با دمیدن در آن صدای زیر و بلندی ایجاد می شود، سوتک
آنچه بسوزانند از قبیل هیزم، زغال، نفت، بنزین، گاز و مانند آن ها برای ایجاد حرارت یا نیرو، مادۀ سوختنی، کنایه از از بین رفتن، سوخته سوخت و ساز: در علم زیست شناسی تغییرات شیمیایی مواد غذایی که در بدن جانداران رخ می دهد و نیروی لازم برای اعمال حیاتی و تقویت عضلات تولید می شود، متابولیسم سوخت های فسیلی: نفت، گاز، زغال سنگ
آنچه بسوزانند از قبیل هیزم، زغال، نفت، بنزین، گاز و مانند آن ها برای ایجاد حرارت یا نیرو، مادۀ سوختنی، کنایه از از بین رفتن، سوخته سوخت و ساز: در علم زیست شناسی تغییرات شیمیایی مواد غذایی که در بدن جانداران رخ می دهد و نیروی لازم برای اعمال حیاتی و تقویت عضلات تولید می شود، متابولیسم سوخت های فسیلی: نفت، گاز، زغال سنگ
مجموعه ای از واحه های صحرای مرکزی افریقا که درجنوب غربی لاغوآت (بلوکی در الجزایر) واقع است، این واحه ها از سال 1901 میلادی بوسیلۀ فرانسویها اشغال گردیده است، (از لاروس)، رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
مجموعه ای از واحه های صحرای مرکزی افریقا که درجنوب غربی لاغوآت (بلوکی در الجزایر) واقع است، این واحه ها از سال 1901 میلادی بوسیلۀ فرانسویها اشغال گردیده است، (از لاروس)، رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
برابری با اعتدال. (غیاث اللغات). راستی. (مهذب الاسماء). یکسانی و همواری: و آنچه حطام دنیاوی است به مقتضی شریعت مصطفی صلوات اﷲ علیه بسویت قسمت رود. (ترجمه تاریخ یمینی). میان بیوه زنان و ارباب نعمت جاه سویتی به انصاف ظاهر گشت. (ترجمه تاریخ یمینی). غم هجران بسویت تر از این قسمت کن کین همه درد بجان من تنها نرسد. سعدی. و ضمان نامه ای داد که قم را مساحت کند و بپیماید بر سبیل سویت وعدالت. (تاریخ قم ص 102)
برابری با اعتدال. (غیاث اللغات). راستی. (مهذب الاسماء). یکسانی و همواری: و آنچه حطام دنیاوی است به مقتضی شریعت مصطفی صلوات اﷲ علیه بسویت قسمت رود. (ترجمه تاریخ یمینی). میان بیوه زنان و ارباب نعمت جاه سویتی به انصاف ظاهر گشت. (ترجمه تاریخ یمینی). غم هجران بسویت تر از این قسمت کن کین همه درد بجان من تنها نرسد. سعدی. و ضمان نامه ای داد که قم را مساحت کند و بپیماید بر سبیل سویت وعدالت. (تاریخ قم ص 102)
تیزی. حدت. تندی هر چیز. (غیاث). تیزی از هر چیزی. (آنندراج). سوره: در خانه پیرزنی از عجائز بخارا متواری شد تا فورت حادثه و سورت واقعۀ او سکون یافت. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به سوره شود، برجستن شراب بسوی دماغ. (آنندراج) : ساغری چند شراب خورده بود و سورت مستی استیلا یافته. (ترجمه تاریخ یمینی) ، شدت سردی وشدت تب. (آنندراج) ، ظلم و خشم. (غیاث). خشم سلطان و بیدادی او. (آنندراج) : او چون سورت آن شیران و صولت آن دلیران مشاهده کرد انگشت ندامت گزیدن گرفت. (ترجمه تاریخ یمینی). که از حدت و سورت پادشاهان برحذر باید بودن. (گلستان سعدی)
تیزی. حدت. تندی هر چیز. (غیاث). تیزی از هر چیزی. (آنندراج). سوره: در خانه پیرزنی از عجائز بخارا متواری شد تا فورت حادثه و سورت واقعۀ او سکون یافت. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به سوره شود، برجستن شراب بسوی دماغ. (آنندراج) : ساغری چند شراب خورده بود و سورت مستی استیلا یافته. (ترجمه تاریخ یمینی) ، شدت سردی وشدت تب. (آنندراج) ، ظلم و خشم. (غیاث). خشم سلطان و بیدادی او. (آنندراج) : او چون سورت آن شیران و صولت آن دلیران مشاهده کرد انگشت ندامت گزیدن گرفت. (ترجمه تاریخ یمینی). که از حدت و سورت پادشاهان برحذر باید بودن. (گلستان سعدی)
آنچه سوزند در تنور و بخاری و تون و مانند آن، آنچه برای سوختن و گرم کردن است، آنچه ضرور است سوختن را از نفت و هیمه و جز آن، آنچه برای گرم کردن یا پختن بکار است از هیمه و برگ خشک و سرگین و نفت و جز آن، (یادداشت بخط مؤلف)، - سوخت حمام، سوخت نانوائی، سوخت اجاق، ، آنچه ممتنعالوصول ماند از وامهای داده شده، لاوصول، از میان شدن طلبی، (یادداشت بخطمؤلف)، - سوخت را بود کردن، قاعده ای بوده است دولتی که مستوفیان و عاملین رعایت میکردند، (یادداشت بخط مؤلف)
آنچه سوزند در تنور و بخاری و تون و مانند آن، آنچه برای سوختن و گرم کردن است، آنچه ضرور است سوختن را از نفت و هیمه و جز آن، آنچه برای گرم کردن یا پختن بکار است از هیمه و برگ خشک و سرگین و نفت و جز آن، (یادداشت بخط مؤلف)، - سوخت حمام، سوخت نانوائی، سوخت اجاق، ، آنچه ممتنعالوصول ماند از وامهای داده شده، لاوصول، از میان شدن طلبی، (یادداشت بخطمؤلف)، - سوخت را بود کردن، قاعده ای بوده است دولتی که مستوفیان و عاملین رعایت میکردند، (یادداشت بخط مؤلف)
آوازی در بزرگداشت و یادآوری عزیزان، نام داران و یا پهلواناندر.، سوت، حکایت، در سانسکریت سوتر sootra آمده است داستان، حرف و عقیده ای که پایه و اساسی ندارد، سوختگی، نوعی مرض پنبه که سبب سوختن و خشک شدن پنبه گردد و.، عیب جویی کردن
آوازی در بزرگداشت و یادآوری عزیزان، نام داران و یا پهلواناندر.، سوت، حکایت، در سانسکریت سوتر sootra آمده است داستان، حرف و عقیده ای که پایه و اساسی ندارد، سوختگی، نوعی مرض پنبه که سبب سوختن و خشک شدن پنبه گردد و.، عیب جویی کردن