- سهمگین
- شدید
معنی سهمگین - جستجوی لغت در جدول جو
- سهمگین
- خوفناک، ترسناک، ترس آور
- سهمگین
- خوفناک، ترسناک، ترس دار، ترس آور،
برای مثال سهمگین آبی که مرغابی در او ایمن نبودی / کمترین موج آسیاسنگ از کنارش درربودی (سعدی - ۱۲۲)
- سهمگین ((سَ))
- سهمگن، خوفناک، ترس آور، سهمناک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حالت و کیفیت سهمگین
خوفناک سهمناک ترس آور مهیب
سهمگین، خوفناک، ترسناک، ترس دار، ترس آور
همه، برای مثال دادند به او سعادت کلی / از برج شرف ستارگان همگین (امیرمعزی - ۵۱۹)
همه همگان: گویی که فلان فقید گفتست آن فخر امام بلخ بامین کاین خلق خدای را ببیند برعش بروز حشر همگین. (ناصرخسرو) دادند با و سعادت کلی از برج شرف ستارگان همگین. (معزی)، جمع همگینان (همگنان) : در پیغمبران نبشته است که همگینان آموزنده خدا باشند. هر که شنیده باشد از پدر و آموخت پیش من بیاید
ریتمیک، موزون
عصبانی
محبوب و مطلوب
مغضب، خشمگین، غضب آلود، خشمناک، بر آشفته
سه بار سه افعه
بیم داشتن سخت ترسیدن
نقره گون سپید فام، نوعی اسب سپید رنگ
خجلت شرمساری شرمندگی
عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب
سه تا، سه تایی، سه بار، سه چند، سه نوع، سه قسم
نوعی گل سفید رنگ با بوتۀ پرخار و برگ های دراز و بریده و ریشۀ شبیه زردک که در جنگل ها و کوه ها می روید و در زمستان و میان برف گل می دهد، بهمن، گل بهمن، بهمنان
اندوهناک غمگین
غضبناک، خشمناک
سه بار، سه مرتبه، سه دفعه
نقره گون، سفید فام
خجل، شرمنده
سیم رنگ، نقره گون
ترسیدن، بیم داشتن
خجل، شرمسار، شرمنده
Tuneful
Fractious, Fuming, Indignant, Outraged, Rabid, Raging, Wrathful
Mortified
мелодичный
раздражительный , кипящий , возмущённый , бешеный , яростный