جدول جو
جدول جو

معنی سهراب - جستجوی لغت در جدول جو

سهراب
(پسرانه)
سرخ روی، گلگون، شاداب، نام پسر رستم و تهمینه که در جنگ با رستم فرمانده سپاه تورانیان بود
تصویری از سهراب
تصویر سهراب
فرهنگ نامهای ایرانی
سهراب
دارای آب و رنگ سرخ
تصویری از سهراب
تصویر سهراب
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چهراب
تصویر چهراب
(دخترانه)
دارای چهره ای روشن و لطیف چون آب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهراب
تصویر مهراب
(پسرانه)
دوستدار آب، نام پادشاه کابل از نوادگان ضحاک در زمان حکومت سام نریمان و پدر رودابه مادر رستم پهلوان شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیراب
تصویر سیراب
سیر گردیده از آب پر آب آبدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهراب
تصویر زهراب
شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود
شاش، ادرار، پیشاب، بول، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیراب
تصویر سیراب
سیر شده از آب، پرآب، تازه، با طراوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زهراب
تصویر زهراب
((زَ))
آب زهرآلود، مایه ای که شیر را پنیر کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیراب
تصویر سیراب
پر آب، سیر شده از آب، طراوت و آبداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سراب
تصویر سراب
تصویری موهوم که در روز و روی سطح افقی به دلیل انعکاس نور بر لایه ای از هوای رقیق شدۀ نزدیک به سطح زمین تشکیل می شود، برای مثال دور است سر آب در این بادیه هشدار / تا غول بیابان نفریبد به سرابت (حافظ - ۴۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراب
تصویر سراب
((سَ))
زمین صاف و هموار که در اثر گرمای زیاد، از فاصله دور به نظر آب می نماید
فرهنگ فارسی معین