بوزینه را گویند و آن نوعی از میمون باشد. (برهان) (آنندراج). بوزینه و نوعی از میمون. (ناظم الاطباء) ، بزبان هندی نام درختی است که گل و برگ آنرا در دواها بکار برند. (برهان) (جهانگیری)
بوزینه را گویند و آن نوعی از میمون باشد. (برهان) (آنندراج). بوزینه و نوعی از میمون. (ناظم الاطباء) ، بزبان هندی نام درختی است که گل و برگ آنرا در دواها بکار برند. (برهان) (جهانگیری)
تکۀ کاغذ یا پارچه با سطح زبر که بیشتر در کارهای نجاری و نقاشی برای ساییدن چوب و تخته به کار می رود، آلومینی به صورت ذرات و به رنگ های سیاه، خاکستری یا سرخ و بسیار سخت که در اسید حل نشده، در حرارت هم ذوب نمی شود و برای صیقلی کردن و جلا دادن فلزات به کار می رود
تکۀ کاغذ یا پارچه با سطح زبر که بیشتر در کارهای نجاری و نقاشی برای ساییدن چوب و تخته به کار می رود، آلومینی به صورت ذرات و به رنگ های سیاه، خاکستری یا سرخ و بسیار سخت که در اسید حل نشده، در حرارت هم ذوب نمی شود و برای صیقلی کردن و جلا دادن فلزات به کار می رود
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 79 تن سکنه است. آب آن از رود خانه آواجیر. محصول آنجا غلات، توتون و حبوبات می باشد. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 79 تن سکنه است. آب آن از رود خانه آواجیر. محصول آنجا غلات، توتون و حبوبات می باشد. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
مأخوذ از سنباده فارسی و به معنی آن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به سنباده شود، سنگی است که صیقل گر شمشیر را جلا دهد و دندان را نیز به آن مالند. (منتهی الارب)
مأخوذ از سنباده فارسی و به معنی آن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به سنباده شود، سنگی است که صیقل گر شمشیر را جلا دهد و دندان را نیز به آن مالند. (منتهی الارب)
برگ معروف، در مآثر رحیمی آورده که تنباکو از طرف فرنگ به دکن آمد و از آنجا در هند از عهد اکبر شاه رواج یافت.... (از آنندراج). ظاهراً قسمی از ماهی زهرج جبلی که قلومس نامند بوده باشد. چه در ماهیت به قسم سیم او شبیه و در سمیت نسبت بماهی به او مشابه و قسم سیم قلومس را تعریف کرده اند که برگش مثل برگ کرنب واز آن درازتر و با اندک رطوبت چسبنده و ساقش زیاده بر ذرعی... و تخمش در غلافی مایل به سیاهی است... (ازتحفۀ حکیم مؤمن). گیاهی از طایفۀ سلانه و از نباتات بومی آمریکا که برگهای آن را خشک نموده و سپس لوله کرده و یا بریده و یا خرد نموده بوضعهای مختلف می کشند و این گیاه که بومی جزیره کوچکی از امریکا می باشد موسوم به تاباگو در سال 968 هجری قمری تخمش را ازاین مملکت به فرنگستان آورده زراعت کردند و محتوی مادۀ سمی خطرناکی است موسوم به نیکوتین و در بدن انسان دارای آثاری است که کاملاً مقابلی می کند آثار چای و قهوه را. و کشیدن برگ تنباکو سزاوار نیست... و در بیشتر ممالک متمدن خرید و فروش تنباکو انحصار دارد وزراعت آن نیز در تحت مراقبت دولت می باشد... (ناظم الاطباء). به فرانسه تاباک و به اسپانیایی تاباکو واصل آن از جزیره تاباگو، یکی از جزایر آنتیل کوچک است. که برگ آن را بصورتها مختلف برای تدخین یا انفیه و یا جویدن، آماده سازند. این گیاه که از نوع گیاهان سولانسه است ارتفاع آن تا به دو متر و طول برگ آن تا 70 سانتیمتر و عرض آن تا 60 سانتیمتر می رسد و بوسیلۀ اسپانیولها وارد اروپا شد و ژان نیکو سفیرکاترین دو مدیسی آن را در فرانسه رواج داد و امروز تقریباً در کشورهای دنیا آن را کشت کنند و مهمترین مراکز کشت این گیاه در کوبا، جاوه و سوماترا و ایالات متحدۀ امریکای شمالی و بالکان، آسیای صغیر... است برگ این گیاه دارای آلکولوئید خطرناکی بنام نیکوتین است که از زهرهای کشنده است. (از لاروس). بلفظ کشیدن مستعمل اهل زبان و لفظ نوشیدن محض خطاست. (غیاث اللغات) (از آنندراج). بسر قلیان کردی کنایه از، مهیا کردن حقه برای کشیدن تنباکو است. (از آنندراج) : و آن یکی پهلو زند کاینک به سر قلیان ناز کرده ام تنباکوی لطفی که از من نگذری. فوقی یزدی (از آنندراج). در زبان فارسی کلمه تنباکو به نوع خاصی از این گیاه اطلاق شود که آن را منحصراً باقلیان کشند و انواع دیگر آن را توتون سیگار و توتون چپق و... نامند. رجوع به توتون و قلیان و گیاه شناسی گل گلاب و درمانشناسی دکتر عطائی ج 1 ص 429 و مادۀ بعد شود
برگ معروف، در مآثر رحیمی آورده که تنباکو از طرف فرنگ به دکن آمد و از آنجا در هند از عهد اکبر شاه رواج یافت.... (از آنندراج). ظاهراً قسمی از ماهی زهرج جبلی که قلومس نامند بوده باشد. چه در ماهیت به قسم سیم او شبیه و در سمیت نسبت بماهی به او مشابه و قسم سیم قلومس را تعریف کرده اند که برگش مثل برگ کرنب واز آن درازتر و با اندک رطوبت چسبنده و ساقش زیاده بر ذرعی... و تخمش در غلافی مایل به سیاهی است... (ازتحفۀ حکیم مؤمن). گیاهی از طایفۀ سلانه و از نباتات بومی آمریکا که برگهای آن را خشک نموده و سپس لوله کرده و یا بریده و یا خرد نموده بوضعهای مختلف می کشند و این گیاه که بومی جزیره کوچکی از امریکا می باشد موسوم به تاباگو در سال 968 هجری قمری تخمش را ازاین مملکت به فرنگستان آورده زراعت کردند و محتوی مادۀ سمی خطرناکی است موسوم به نیکوتین و در بدن انسان دارای آثاری است که کاملاً مقابلی می کند آثار چای و قهوه را. و کشیدن برگ تنباکو سزاوار نیست... و در بیشتر ممالک متمدن خرید و فروش تنباکو انحصار دارد وزراعت آن نیز در تحت مراقبت دولت می باشد... (ناظم الاطباء). به فرانسه تاباک و به اسپانیایی تاباکو واصل آن از جزیره تاباگو، یکی از جزایر آنتیل کوچک است. که برگ آن را بصورتها مختلف برای تدخین یا انفیه و یا جویدن، آماده سازند. این گیاه که از نوع گیاهان سولانسه است ارتفاع آن تا به دو متر و طول برگ آن تا 70 سانتیمتر و عرض آن تا 60 سانتیمتر می رسد و بوسیلۀ اسپانیولها وارد اروپا شد و ژان نیکو سفیرکاترین دو مدیسی آن را در فرانسه رواج داد و امروز تقریباً در کشورهای دنیا آن را کشت کنند و مهمترین مراکز کشت این گیاه در کوبا، جاوه و سوماترا و ایالات متحدۀ امریکای شمالی و بالکان، آسیای صغیر... است برگ این گیاه دارای آلکولوئید خطرناکی بنام نیکوتین است که از زهرهای کشنده است. (از لاروس). بلفظ کشیدن مستعمل اهل زبان و لفظ نوشیدن محض خطاست. (غیاث اللغات) (از آنندراج). بسر قلیان کردی کنایه از، مهیا کردن حقه برای کشیدن تنباکو است. (از آنندراج) : و آن یکی پهلو زند کاینک به سر قلیان ناز کرده ام تنباکوی لطفی که از من نگذری. فوقی یزدی (از آنندراج). در زبان فارسی کلمه تنباکو به نوع خاصی از این گیاه اطلاق شود که آن را منحصراً باقلیان کشند و انواع دیگر آن را توتون سیگار و توتون چپق و... نامند. رجوع به توتون و قلیان و گیاه شناسی گل گلاب و درمانشناسی دکتر عطائی ج 1 ص 429 و مادۀ بعد شود
سنگی است که بدان کارد و شمشیر و امثال آن تیز کنندو نگین را با آن بتراشند و جلا دهند و در دواها نیز بکار برند. گویند: معدن آن سنگ در جزائر دریای چین است و معرب آن سنباذج است. (برهان) (آنندراج) (الفاظ الادویه). و مأخذ این لغت همان سنبیدن یعنی سوراخ کردن است. (آنندراج). سمباده، سنبادج معرب آن است. (فرهنگ فارسی معین) : و از او (ناحیت قامرون بهندوستان) سنباده و عود تر خیزد. (حدود العالم). باده ای دید بدان جام درافتاده که بن جام همی سفت چو سنباده. منوچهری. در آن که بسی کان سنباده بود هم الماس و یاقوت بیجاده بود. اسدی. ، سیلیکات، آلومینیومی است برنگهای خاکستری، سرخ یا سیاه و بسیار سخت که برای صیقلی کردن و جلا بخشیدن بفلزات بکارمیرود. (فرهنگ فارسی معین)
سنگی است که بدان کارد و شمشیر و امثال آن تیز کنندو نگین را با آن بتراشند و جلا دهند و در دواها نیز بکار برند. گویند: معدن آن سنگ در جزائر دریای چین است و معرب آن سنباذج است. (برهان) (آنندراج) (الفاظ الادویه). و مأخذ این لغت همان سنبیدن یعنی سوراخ کردن است. (آنندراج). سمباده، سنبادج معرب آن است. (فرهنگ فارسی معین) : و از او (ناحیت قامرون بهندوستان) سنباده و عود تر خیزد. (حدود العالم). باده ای دید بدان جام درافتاده که بن جام همی سفت چو سنباده. منوچهری. در آن که بسی کان سنباده بود هم الماس و یاقوت بیجاده بود. اسدی. ، سیلیکات، آلومینیومی است برنگهای خاکستری، سرخ یا سیاه و بسیار سخت که برای صیقلی کردن و جلا بخشیدن بفلزات بکارمیرود. (فرهنگ فارسی معین)
بفارسی سنگ سنباده و مستعمل حکاکان است و نوعی از حجرالمسن و ثقیل الوزن و براق و... و بهترین او نرم صلب ثقیل مایل بسبزی است. (از تحفۀ حکیم مؤمن). سنگی ریگناک خشن است، حکاکان سنگهای صلب بدان سوراخ کنند. (نزهه القلوب). مأخوذ از سنبادۀ فارسی و به معنی آن. (ناظم الاطباء). رجوع به سنباده شود
بفارسی سنگ سنباده و مستعمل حکاکان است و نوعی از حجرالمسن و ثقیل الوزن و براق و... و بهترین او نرم صلب ثقیل مایل بسبزی است. (از تحفۀ حکیم مؤمن). سنگی ریگناک خشن است، حکاکان سنگهای صلب بدان سوراخ کنند. (نزهه القلوب). مأخوذ از سنبادۀ فارسی و به معنی آن. (ناظم الاطباء). رجوع به سنباده شود
دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه - شهرستان ماکو، 14 هزارگزی خاور سیه چشمه و 4500 گزی شمال شوسۀ قره ضیاءالدین به سیه چشمه، جلگه، معتدل سالم، سکنۀ آن 443 تن، شیعه، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی زنان جاجیم بافی است راه ارابه رو دارد و در تابستان میتوان اتومبیل برد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه - شهرستان ماکو، 14 هزارگزی خاور سیه چشمه و 4500 گزی شمال شوسۀ قره ضیاءالدین به سیه چشمه، جلگه، معتدل سالم، سکنۀ آن 443 تن، شیعه، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی زنان جاجیم بافی است راه ارابه رو دارد و در تابستان میتوان اتومبیل برد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
گیاهی از گونه های توتون از تیره بادنجانیان که یکساله است و بارتفاع 2 مترمیرسد و پوشیده از کرکهای چسبنده و کوتاه و دارای بویی نامطبوع است و آن از نباتات بومی از امریکاست که برگهای آنرا خشک و سپس لوله کنند و یا بریده خرد سازند و بطرق مختلف میشکند، قسمی توتون که آنرا در سر غلیان ریزند و کشند
گیاهی از گونه های توتون از تیره بادنجانیان که یکساله است و بارتفاع 2 مترمیرسد و پوشیده از کرکهای چسبنده و کوتاه و دارای بویی نامطبوع است و آن از نباتات بومی از امریکاست که برگهای آنرا خشک و سپس لوله کنند و یا بریده خرد سازند و بطرق مختلف میشکند، قسمی توتون که آنرا در سر غلیان ریزند و کشند
گیاهی است یک ساله، بومی قاره امریکا که به وسیله اسپانیایی ها به اروپا برده شده. از گونه توتون است که برگ آن را خشک کرده و به وسیله دود کردن، استعمال می شود، دارای ماده سمی نیکوتین است
گیاهی است یک ساله، بومی قاره امریکا که به وسیله اسپانیایی ها به اروپا برده شده. از گونه توتون است که برگ آن را خشک کرده و به وسیله دود کردن، استعمال می شود، دارای ماده سمی نیکوتین است