آنچه رو به بالا باشد مقابل سرازیر، محلی که رو به بالا میرود سربالایی فراز مقابل سرازیر نشیب، افزون متجاوز... هفتاد هزار بالش سر بالا آمد که بر ممالک برات نوشتند یا جواب سر بالا. پاسخ طفره آمیز. یا سربالا جواب دادن، جواب سرسری و طفره آمیز دادن
مقابل واژون. (آنندراج). فراز. مقابل سرازیر. سربالا: ره تعریف بختش طی کنم چون سرابالاست این ره تا بگردون. میریحیی شیرازی (از آنندراج). رجوع به سربالا شود
دهی است جزء دهستان بهنام بخش ورامین شهرستان تهران، واقع در 4هزارگزی خاور ورامین با 226 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام محبوب. (آنندراج). که بالای او در راستی و اعتدال همچون سرو است. سروقد. بلندقد. رشیق. نیکواندام: سبکسار مردم نه والا بود اگرچه گوی سروبالا بود. فردوسی. اگرچه گوی سروبالا بود جوانی کند پیر کانا بود. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 2 ص 491). خوشا منزلا خرما جایگاها که آنجاست آن سروبالا رفیقا. منوچهری. اگر تو سروبالایی ترا من دوست میدارم که چون تو سروبالایی نمی بینم نمی بینم. خاقانی. از این سروبالایی کش خرامی زیبارویی. (سندبادنامه ص 212). بپرسید از بتان سروبالا که ای ماه بتان خورشید والا. نظامی. من بر آن بودم که ندهم دل به کس سروبالا دلستانی میکند. سعدی. سروبالایی به صحرا میرود رفتنش بین تا چه زیبا میرود. سعدی. قرین یار زیبا را چه پروای چمن باشد هزاران سرو بستانی فدای سروبالایی. سعدی. سروبالای من آنگه که درآید به سماع چه محل جامۀ جان را که قبا نتوان کرد. حافظ. سروبالایی هوای کاج کرد دین و دل از عاشقان تاراج کرد. بقال قهوه رخی (از یادداشت مؤلف)