جدول جو
جدول جو

معنی سموئل - جستجوی لغت در جدول جو

سموئل
(سَ مَ ءَ)
مرغی است که ابوبراء کنیت دارد، سایه، مگس سرکه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سموئیل
تصویر سموئیل
(پسرانه)
مسموع از خدا، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از موئل
تصویر موئل
ملجا، جای پناه
فرهنگ فارسی عمید
(ءِ)
قاضی اسرائیلی. وی در جستجوی رئیسی برای هدایت اسرائیلیان و بعقب راندن فلسطینی ها بود
لغت نامه دهخدا
(سَمْ مو)
زمین فراخ و نرم خاک. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
جامۀ کهنه. (آنندراج) (منتهی الارب) : ثوب سمول، جامۀ کهنه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ نَظْ ظُ)
کهنه شدن جامه. (آنندراج) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ وَءْ ءِ)
خداوند ستور. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). خداوند گله و رمه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ ءِ)
رهایی، جای رهایی. جای پناه. (منتهی الارب). ملجاء. (المنجد). اندخسواره. (دهار). مرجع. (اقرب الموارد). پناهگاه. (ترجمان القرآن جرجانی ص 96). ملجاء. معقل. وزر. پناه. پناهگاه. مأوی. (یادداشت مؤلف) : ایشان را وزر و موئل و معقل و دستگیر نباشد. (تاریخ بیهق ابن فندق ص 15) ، ایستادنگاه سیل. (منتهی الارب). ایستادنگاه آب. (آنندراج) ، در اصطلاح کفشگری، پس آهنگ، یعنی آهنی که برای فراخ کردن کفش همراه قالب در پس کفش نهند. (از یادداشت مؤلف). رجوع به پس آهنگ شود
لغت نامه دهخدا
(سَ مَ ءَ)
ابن یحیی بن عباس مغربی. از علماء و حکمای مغرب است که از بزرگان دانشمندان یهود بود. بعقیدۀ ابن قفطی از اهل اندلس است و با پدرش بمشرق مسافرت کرد. سموئل در فنون حکمت و علوم ریاضی بمقام شامخی رسید و در هندسه و حساب ماهر گشت. از مؤلفاتش کتاب مثلث قائم الزاویه است برای شرف نام از مردم تألیف نموده: و شامل مساحات اشکال است و نیز تألیفی در مساحت اجسام جواهر مختلفه و استخراج مقادیر مجهوله آن دارد و نیز کتابی در طب تألیف نموده است. سموئل به آذربایجان سفر کرد. و در شهر مراغه توقف گزید و از خود اخلافی باقی گذارد که پیرو علم پدر در طب بوده اند. سموئل مسلمان گردید و کتابی در رد دعاوی یهود و تحریف تورات و معایب یهود نوشته و در مراغه بسال 570 هجری قمری وفات یافته است. او راست: المفید الاوسط درطب، رساله الی ابن خدود در مسائل حساب، اعجاز المهندسین که 570 هجری قمری در مصر از آن فارغ شده است، رد علی یهود و ’قوامی’ در حساب هندی و مثلث قائم الزاویه و المنبر در مساحت اجسام و جواهر مختلفه برای بیرون کشیدن مقادیر مجهول. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 394)
لغت نامه دهخدا
(سَ مَ ءَ)
ابن عادیای ازدی غسانی. شاعری است جاهلی و حکیمی از اهل حجاز. وی به وفا ضرب المثل شده است. وی در اشعارش بنام ’ابلق الفرد’ خوانده شده است. مشهورترین شعر او لامیه ای است که مطلع آن این است:
اذا لمرء لم یدنس من اللؤم عرضه.
این از برگزیده ترین اشعار اوست. سموئل را دیوان کوچکی نیز هست. و او بسال 65هجری قمری درگذشته است. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 393)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سمول
تصویر سمول
جامه کهنه
فرهنگ لغت هوشیار