جدول جو
جدول جو

معنی موئل

موئل
(مَ ءِ)
رهایی، جای رهایی. جای پناه. (منتهی الارب). ملجاء. (المنجد). اندخسواره. (دهار). مرجع. (اقرب الموارد). پناهگاه. (ترجمان القرآن جرجانی ص 96). ملجاء. معقل. وزر. پناه. پناهگاه. مأوی. (یادداشت مؤلف) : ایشان را وزر و موئل و معقل و دستگیر نباشد. (تاریخ بیهق ابن فندق ص 15) ، ایستادنگاه سیل. (منتهی الارب). ایستادنگاه آب. (آنندراج) ، در اصطلاح کفشگری، پس آهنگ، یعنی آهنی که برای فراخ کردن کفش همراه قالب در پس کفش نهند. (از یادداشت مؤلف). رجوع به پس آهنگ شود
لغت نامه دهخدا