پاک کردن حوض را از گل و لای، صلح کردن میان قوم. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صلح افکندن میان قوم. (تاج المصادر بیهقی) ، گل و لای آوردن دلو با آب اندک. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کور کردن چشم کسی را و بیرون نمودن. (آنندراج) (منتهی الارب). چشم برکندن. (تاج المصادر بیهقی). سملت عینه (مجهولا) دعای بد است یعنی کور باد چشم او. (ناظم الاطباء)
پاک کردن حوض را از گل و لای، صلح کردن میان قوم. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صلح افکندن میان قوم. (تاج المصادر بیهقی) ، گل و لای آوردن دلو با آب اندک. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کور کردن چشم کسی را و بیرون نمودن. (آنندراج) (منتهی الارب). چشم برکندن. (تاج المصادر بیهقی). سملت عینه (مجهولا) دعای بد است یعنی کور باد چشم او. (ناظم الاطباء)
حیوانی که سر او را بریده باشند. چون هنگام بریدن سر حیوان حلال گوشت «بسم اللّه الرحمن الرحیم» می گویند، برای مثال ز عفت چو مرغ بسمل شب و روز می تپیدم / چو به لب رسید جانم پس از این دگر تو دانی (عطار۵ - ۶۶۳) بسمل کردن: ذبح کردن
حیوانی که سر او را بریده باشند. چون هنگام بریدن سر حیوان حلال گوشت «بسم اللّه الرحمن الرحیم» می گویند، برای مِثال ز عفت چو مرغِ بسمل شب و روز می تپیدم / چو به لب رسید جانم پس از این دگر تو دانی (عطار۵ - ۶۶۳) بسمل کردن: ذبح کردن
گرگ. (آنندراج) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و در حق آدم بد و خبیث گویند. هو سملع هملع. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء)
گرگ. (آنندراج) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و در حق آدم بد و خبیث گویند. هو سملع هملع. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء)
فرانسوی بم نشان یکی از علامات تغییر دهنده است که قبل از نوتها گذارده شود. ای علامت صدای نوت را نیم پرده پایین میاورد. بعبارت دیگر صدای نوت را نیم پرده بم میکند مقابل دیز
فرانسوی بم نشان یکی از علامات تغییر دهنده است که قبل از نوتها گذارده شود. ای علامت صدای نوت را نیم پرده پایین میاورد. بعبارت دیگر صدای نوت را نیم پرده بم میکند مقابل دیز
کشته، کشتن سر بریدن، نیم کشته هر حیوانی که آنرا ذبح کرده و سر بریده باشند و یا بشمشیر کشته باشند. توضیح وجه تسمیه اش آنست که در وقت ذبح کردن (بسم الله الرحمن الرحیم) گویند، صاحب حلم بردبار
کشته، کشتن سر بریدن، نیم کشته هر حیوانی که آنرا ذبح کرده و سر بریده باشند و یا بشمشیر کشته باشند. توضیح وجه تسمیه اش آنست که در وقت ذبح کردن (بسم الله الرحمن الرحیم) گویند، صاحب حلم بردبار