به قارچهایی که در مزارع و اماکن مرطوب و دیوارها چاهها و درختان اماکن و بیشتر جزو قارچهای با رشد بسیار از قبیل آسکومیستها یا هیمنومیست ها باشند، در تداول عامه هر نوع قارچ خوراکی را سماروغ گویند
به قارچهایی که در مزارع و اماکن مرطوب و دیوارها چاهها و درختان اماکن و بیشتر جزو قارچهای با رشد بسیار از قبیل آسکومیستها یا هیمنومیست ها باشند، در تداول عامه هر نوع قارچ خوراکی را سماروغ گویند
قارچ، گیاهی چتری شکل، بدون ریشه و برگ و گل که فقط بدنه دارد و مادۀ کلروفیل در آن وجود ندارد و غالباً در جاهای مرطوب و یا در تنۀ درختان می روید، برخی انواع آن خوردنی است، گیاهی بسیار ریز و بدون کلروفیل که روی بعضی از مواد خوراکی مانند نان پیدا می شود و برای انسان مضر است، کفک، سماروغ، چترمار، خایه دیس، رچله، خله، اکارس
قارچ، گیاهی چتری شکل، بدون ریشه و برگ و گل که فقط بدنه دارد و مادۀ کلروفیل در آن وجود ندارد و غالباً در جاهای مرطوب و یا در تنۀ درختان می روید، برخی انواع آن خوردنی است، گیاهی بسیار ریز و بدون کلروفیل که روی بعضی از مواد خوراکی مانند نان پیدا می شود و برای انسان مضر است، کفک، سماروغ، چترمار، خایه دیس، رچله، خله، اکارس
قارچ، گیاهی چتری شکل، بدون ریشه و برگ و گل که فقط بدنه دارد و مادۀ کلروفیل در آن وجود ندارد و غالباً در جاهای مرطوب و یا در تنۀ درختان می روید، برخی انواع آن خوردنی است، گیاهی بسیار ریز و بدون کلروفیل که روی بعضی از مواد خوراکی مانند نان پیدا می شود و برای انسان مضر است، کفک، سماروغ، چترمار، خایه دیس، رچله، خله، اکارس
قارچ، گیاهی چتری شکل، بدون ریشه و برگ و گل که فقط بدنه دارد و مادۀ کلروفیل در آن وجود ندارد و غالباً در جاهای مرطوب و یا در تنۀ درختان می روید، برخی انواع آن خوردنی است، گیاهی بسیار ریز و بدون کلروفیل که روی بعضی از مواد خوراکی مانند نان پیدا می شود و برای انسان مضر است، کفک، سماروغ، چترمار، خایه دیس، رچله، خله، اکارس
نام رگی است که چون او را بگشایند خون از سرو روی آدمی کشیده شود و بعربی قیفال گویند. (برهان). رگی است که فصد آن امراض سر و روی و چشم را نافع است و بیونانی قیفال گویند. (آنندراج) (انجمن آرا)
نام رگی است که چون او را بگشایند خون از سرو روی آدمی کشیده شود و بعربی قیفال گویند. (برهان). رگی است که فصد آن امراض سر و روی و چشم را نافع است و بیونانی قیفال گویند. (آنندراج) (انجمن آرا)
دهی از دهستان سمیرم پائین بخش حومه شهرستان شهرضا. دارای 1000 تن سکنه میباشد. آب آن از قنات و شعبه رود خانه شور تأمین میشود. محصول آن غلات و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی از دهستان سمیرم پائین بخش حومه شهرستان شهرضا. دارای 1000 تن سکنه میباشد. آب آن از قنات و شعبه رود خانه شور تأمین میشود. محصول آن غلات و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
رستنیی باشد که از زمینهای نمناک و متعفن و دیوارهای حمام و زیرهای خم آب و امثال آن روید به اندام چتر و عوام آنرا کلاه قاضی و چتر مار گویند. (برهان). به وزن و معنی سماروغ. (فرهنگ رشیدی) (از شرفنامۀ منیری). سماروغ و قارچ. (ناظم الاطباء). رستنیی باشد که از زمینهای عفن و ته خم و امثال آن بروید و آن را سماروغ نیز گویند و شکل آن شبیه چتر بود. (از فرهنگ جهانگیری). رستنیی باشد که اززمینهای نمناک و زیرخم بروید و ترکیب چتر کوچک (دهد) بعضی آن را چتر مار گویند و عوام آن را کلاه قاضی گویند و سماروغ نیز به همین معنی است و تبدیل زاء وسین است. (انجمن آرا) (آنندراج)، ابوحفص سغدی که از متقدمین صاحبان فرهنگ است بمعنی خاک شور آورده و این بیت عنصری را مؤید کرده: کجا من چشم دارم از سخایت گل و لاله نروید از سماروغ. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به سماروغ شود
رستنیی باشد که از زمینهای نمناک و متعفن و دیوارهای حمام و زیرهای خم آب و امثال آن روید به اندام چتر و عوام آنرا کلاه قاضی و چتر مار گویند. (برهان). به وزن و معنی سماروغ. (فرهنگ رشیدی) (از شرفنامۀ منیری). سماروغ و قارچ. (ناظم الاطباء). رستنیی باشد که از زمینهای عفن و ته خم و امثال آن بروید و آن را سماروغ نیز گویند و شکل آن شبیه چتر بود. (از فرهنگ جهانگیری). رستنیی باشد که اززمینهای نمناک و زیرخم بروید و ترکیب چتر کوچک (دهد) بعضی آن را چتر مار گویند و عوام آن را کلاه قاضی گویند و سماروغ نیز به همین معنی است و تبدیل زاء وسین است. (انجمن آرا) (آنندراج)، ابوحفص سغدی که از متقدمین صاحبان فرهنگ است بمعنی خاک شور آورده و این بیت عنصری را مؤید کرده: کجا من چشم دارم از سخایت گل و لاله نروید از سماروغ. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به سماروغ شود
دهی است از دهستان کاریزنو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد. دارای 269 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان کاریزنو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد. دارای 269 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
کبوترکه بعربی حمام گویند. (برهان) (آنندراج). کبوتر است و آن را سماروک نیز گویند. (جهانگیری) : سپاروک ارچه اوج چرخ گیرد کجا گردد رها از مخلب باز. قطران (از جهانگیری). رجوع به سباروک و سماروک شود
کبوترکه بعربی حمام گویند. (برهان) (آنندراج). کبوتر است و آن را سماروک نیز گویند. (جهانگیری) : سپاروک ارچه اوج چرخ گیرد کجا گردد رها از مخلب باز. قطران (از جهانگیری). رجوع به سباروک و سماروک شود
دهی است جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان ورامین. دارای 588 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، صیفی، باغات، چغندرقند و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان ورامین. دارای 588 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، صیفی، باغات، چغندرقند و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان بوشهر که در 24000گزی شمال خاور گناوه و 2000گزی راه شوسۀ گچساران به گناوه واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 320 تن است. آب آنجا از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان بوشهر که در 24000گزی شمال خاور گناوه و 2000گزی راه شوسۀ گچساران به گناوه واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 320 تن است. آب آنجا از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
رستنی باشد که آنرا خایه دیس گویند چه به تخم مرغ می ماند و کلاه دیوان هم خوانند در زمینهای نمناک و دیوارهای حمامهاو صحراها روید. میتوان خورد آنچه در جاهای دیگر بروید بسبب سمیتی که دارد نمی خورند، گویند شیرۀ آن جلدی بصر دهد و عوام آنرا چترمار گویند. (از برهان) (ازآنندراج). نباتی باشد که بر جایگاه نمناک روید چون کنارۀ چاه و دیوار حمام و آنرا چله نیز خوانند و مانند خایه باشد و در شورستانها نیز روید و آنچه در شوره و صحرا روید توان خورد و آنچه بجای دیگر روید نخورند چه فصل زهر کند. (صحاح الفرس). گیاهی باشد که دردوغ کنند. (لغت فرس). اکارس. جله. خایه دیس. زماروغ. (از فرهنگ رشیدی). کماءه. (دهار) (منتهی الارب). قارچهایی که در مزارع و اماکن مرطوب و دیوارۀ چاهها و درختان روید از قبیل آسکومیستها یا هیمنومیست ها. (فرهنگ فارسی معین). فطر را سماروغ خوانند و کلاه دیوان نیز گویند. (الابنیه عن حقایق الادویه) : یاد نداری که هر بهاری جدت توبره برداشتی شدی بسماروغ. منجیک. ناید زور هزبر و پیل ز پشه ناید بوی عبیر و گل ز سماروغ. عنصری. کجا من چشم دارم در سخایت گل و لاله نروید از سماروغ. عنصری. چو کودک سر فرودآرد بحجره بر سر حمدان چنان گردد که پنداری سماروغ است یا جله. عسجدی. از موالید نباتی... بعضی آن است که مر او را اصلی و تخمی نیست چو کشمش و سماروغ. (جامع الحکمتین ص 129). وبباید دانست که از خوردن فطر که به پارسی سماروغ گویند... زفان آماس کند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، در تداول عوام، هر نوع قارچ خوراکی را سماروغ گویند. (فرهنگ فارسی معین). غارچ و چترمار. (ناظم الاطباء). رجوع به قارچ شود، خاک شور و شوره زار، زمین بی حاصل. (از ناظم الاطباء)
رستنی باشد که آنرا خایه دیس گویند چه به تخم مرغ می ماند و کلاه دیوان هم خوانند در زمینهای نمناک و دیوارهای حمامهاو صحراها روید. میتوان خورد آنچه در جاهای دیگر بروید بسبب سمیتی که دارد نمی خورند، گویند شیرۀ آن جلدی بصر دهد و عوام آنرا چترمار گویند. (از برهان) (ازآنندراج). نباتی باشد که بر جایگاه نمناک روید چون کنارۀ چاه و دیوار حمام و آنرا چله نیز خوانند و مانند خایه باشد و در شورستانها نیز روید و آنچه در شوره و صحرا روید توان خورد و آنچه بجای دیگر روید نخورند چه فصل زهر کند. (صحاح الفرس). گیاهی باشد که دردوغ کنند. (لغت فرس). اکارس. جله. خایه دیس. زماروغ. (از فرهنگ رشیدی). کماءه. (دهار) (منتهی الارب). قارچهایی که در مزارع و اماکن مرطوب و دیوارۀ چاهها و درختان روید از قبیل آسکومیستها یا هیمنومیست ها. (فرهنگ فارسی معین). فطر را سماروغ خوانند و کلاه دیوان نیز گویند. (الابنیه عن حقایق الادویه) : یاد نداری که هر بهاری جدت توبره برداشتی شدی بسماروغ. منجیک. ناید زور هزبر و پیل ز پشه ناید بوی عبیر و گل ز سماروغ. عنصری. کجا من چشم دارم در سخایت گل و لاله نروید از سماروغ. عنصری. چو کودک سر فرودآرد بحجره بر سر حمدان چنان گردد که پنداری سماروغ است یا جله. عسجدی. از موالید نباتی... بعضی آن است که مر او را اصلی و تخمی نیست چو کشمش و سماروغ. (جامع الحکمتین ص 129). وبباید دانست که از خوردن فطر که به پارسی سماروغ گویند... زفان آماس کند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، در تداول عوام، هر نوع قارچ خوراکی را سماروغ گویند. (فرهنگ فارسی معین). غارچ و چترمار. (ناظم الاطباء). رجوع به قارچ شود، خاک شور و شوره زار، زمین بی حاصل. (از ناظم الاطباء)
زماروغ. سماروغ. سماروخ. گیاهی است سفیدکه در برشکال از جاهای نمناک روید. (آنندراج). قارچ. کم ء. چمه. رجوع به زماروغ و سماروغ شود. و ظاهراً سماروغ طملان ترکی و دنبلان و کشنج فارسی باشد
زماروغ. سماروغ. سماروخ. گیاهی است سفیدکه در برشکال از جاهای نمناک روید. (آنندراج). قارچ. کَم ْء. چمه. رجوع به زماروغ و سماروغ شود. و ظاهراً سماروغ طملان ِ ترکی و دنبلان و کشنج فارسی باشد
گونه ای ماهی استخوانی که حداکثر طولش تا 25 سانتیمتر میرسد و بدنش پوشیده از فلسهای نسبتا درشت نازک و نوک تیز است رنگ بدنش سبز و در قسمتهای پشت آن خط آبی رنگ بمحاذات تیره پشت حیوان قرار دارد. پهلو ها و شکم حیوان سفید و نقره یی است ماهی مذبور را جهت تغذیه و ساختن کنسرو صید میکنند
گونه ای ماهی استخوانی که حداکثر طولش تا 25 سانتیمتر میرسد و بدنش پوشیده از فلسهای نسبتا درشت نازک و نوک تیز است رنگ بدنش سبز و در قسمتهای پشت آن خط آبی رنگ بمحاذات تیره پشت حیوان قرار دارد. پهلو ها و شکم حیوان سفید و نقره یی است ماهی مذبور را جهت تغذیه و ساختن کنسرو صید میکنند
به قارچهایی که در مزارع و اماکن مرطوب و دیوارها چاهها و درختان اماکن و بیشتر جزو قارچهای با رشد بسیار از قبیل آسکومیستها یا هیمنومیست ها باشند، در تداول عامه هر نوع قارچ خوراکی را سماروغ گویند
به قارچهایی که در مزارع و اماکن مرطوب و دیوارها چاهها و درختان اماکن و بیشتر جزو قارچهای با رشد بسیار از قبیل آسکومیستها یا هیمنومیست ها باشند، در تداول عامه هر نوع قارچ خوراکی را سماروغ گویند