مرکّب از: ’س ری’، لشکری که زیاده از پنج کس باشد تا چهارصد کس مقدار چهارصدتن. ج، سرایا. (مهذب الاسماء)، پاره ای از لشکر از پنج نفر تا سه صد یا چهارصد. (منتهی الارب) ، مقابل غزوه: یک سریه میفرستادی رسول بهر جنگ کافر و دفع فضول. (مثنوی)، و به اصطلاح اهل حدیث لشکری که حضرت رسالت پناه خود به ذات مقدس در آن نباشد و بسرکردگی یکی از اصحاب فرستاده باشند. (غیاث)
مُرَکَّب اَز: ’س ری’، لشکری که زیاده از پنج کس باشد تا چهارصد کس مقدار چهارصدتن. ج، سرایا. (مهذب الاسماء)، پاره ای از لشکر از پنج نفر تا سه صد یا چهارصد. (منتهی الارب) ، مقابل غزوه: یک سریه میفرستادی رسول بهر جنگ کافر و دفع فضول. (مثنوی)، و به اصطلاح اهل حدیث لشکری که حضرت رسالت پناه خود به ذات مقدس در آن نباشد و بسرکردگی یکی از اصحاب فرستاده باشند. (غیاث)
مرکّب از: ’س رو’، کنیزی که برای جمع و تمتع باشد و این معرب است به لفظ سر که به معنی جماع باشد. (غیاث)، گفته اند مشتق از سر است و گفته اند مشتق است از سرور. (از اقرب الموارد)، آن کنیزک که از زن پنهان دارند. جمع واژۀ سراری. (مهذب الاسماء)، کنیزک فراش. (صراح اللغه) (از منتهی الارب) : مر او را هزار زن بوده سیصد آزاد وهفتصد سریه. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی)، در شب خالی کردند و همه سریه ها و حرات بزرگان به دیدار او آمدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 256)، و از جمله اسباب تجمل دوازده هزار کنیزک در سراهای او بودند و از سریه یا مطربه یا خدمتکار. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 103)
مُرَکَّب اَز: ’س رو’، کنیزی که برای جمع و تمتع باشد و این معرب است به لفظ سِر که به معنی جماع باشد. (غیاث)، گفته اند مشتق از سر است و گفته اند مشتق است از سرور. (از اقرب الموارد)، آن کنیزک که از زن پنهان دارند. جَمعِ واژۀ سراری. (مهذب الاسماء)، کنیزک فراش. (صراح اللغه) (از منتهی الارب) : مر او را هزار زن بوده سیصد آزاد وهفتصد سریه. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی)، در شب خالی کردند و همه سریه ها و حرات بزرگان به دیدار او آمدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 256)، و از جمله اسباب تجمل دوازده هزار کنیزک در سراهای او بودند و از سریه یا مطربه یا خدمتکار. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 103)
سپاه کوچک از پنج تا سسد کنیزک کنیزک یغلخواب گروهی از لشکر (از 5 تا 300 و 400 تن)، لشکری که پیغامبر (ص) بذات خویش در آن نباشد و به سر کردگی یکی از صحابه فرستاده شده باشد مقابل غزوه
سپاه کوچک از پنج تا سسد کنیزک کنیزک یغلخواب گروهی از لشکر (از 5 تا 300 و 400 تن)، لشکری که پیغامبر (ص) بذات خویش در آن نباشد و به سر کردگی یکی از صحابه فرستاده شده باشد مقابل غزوه
حامی، پناه، منطقه تاریک پشت هر جسم، تاریکی ای که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در جایی ایجاد می شود، تصویری از کسی یا چیزیکه هنگام واقع شدن او یا آن در برابر نور ایجاد می شود،
حامی، پناه، منطقه تاریک پشت هر جسم، تاریکی ای که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در جایی ایجاد می شود، تصویری از کسی یا چیزیکه هنگام واقع شدن او یا آن در برابر نور ایجاد می شود،
پارسی تازی گشته سرکه کبک ماده مایعی است با بوی بسیار زننده و طعم بسیار ترش که از اکسید شدن شرابها و نوشابه های الکلی دیگر که غلضت الکلی آنها زیاد نیست به دست می آید. سرکه رنگ کاغذ تورنسل را قرمز میکند بنابرین جسمی اسیدی است که در تجزیه الکتریکی مانند اسیدهای کانی ئیدروژن تولید میکند. جوهر سرکه. اسیدی است که مایع اصلی سرکه است و جزو اسیدهای قوی آلی است و امروزه به طریق مختلف صنعتی نیز آنرا تهیه میکنند اسید استیک. یا سرکه ده ساله. سرکه ای که ده سال از تولید آن گذشته باشد، کینه دیرینه
پارسی تازی گشته سرکه کبک ماده مایعی است با بوی بسیار زننده و طعم بسیار ترش که از اکسید شدن شرابها و نوشابه های الکلی دیگر که غلضت الکلی آنها زیاد نیست به دست می آید. سرکه رنگ کاغذ تورنسل را قرمز میکند بنابرین جسمی اسیدی است که در تجزیه الکتریکی مانند اسیدهای کانی ئیدروژن تولید میکند. جوهر سرکه. اسیدی است که مایع اصلی سرکه است و جزو اسیدهای قوی آلی است و امروزه به طریق مختلف صنعتی نیز آنرا تهیه میکنند اسید استیک. یا سرکه ده ساله. سرکه ای که ده سال از تولید آن گذشته باشد، کینه دیرینه
گروهی از لشکر (از 5 تا 300 و 400 تن)، لشکری که پیغامبر (ص) بذات خویش در آن نباشد و به سر کردگی یکی از صحابه فرستاده شده باشد مقابل غزوه. کنیزکی که برای جماع و تمتع باشد جمع سراری
گروهی از لشکر (از 5 تا 300 و 400 تن)، لشکری که پیغامبر (ص) بذات خویش در آن نباشد و به سر کردگی یکی از صحابه فرستاده شده باشد مقابل غزوه. کنیزکی که برای جماع و تمتع باشد جمع سراری