جدول جو
جدول جو

معنی سرگرد - جستجوی لغت در جدول جو

سرگرد
درجه ایست در آرتش بالاتر از سروان و پایین تر از سرهنگ دوم و علامت آن یک ستاره هشت پربزرگ است
فرهنگ لغت هوشیار
سرگرد
افسر ارتش بالاتر از سروان، یاور
تصویری از سرگرد
تصویر سرگرد
فرهنگ فارسی عمید
سرگرد
((~. گُ))
افسری که درجه اش بالاتر از سروان و پایین تر از سرهنگ دوم است
تصویری از سرگرد
تصویر سرگرد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگردی
تصویر سرگردی
درجه و رتبه سر گرد
فرهنگ لغت هوشیار
سر گردانی حیرت، حالتی که به شخص دست میدهد و به سبب آن پندارند که اطاق و اشیا دور سر او میچرخند دوار سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگردا
تصویر سرگردا
سرگیجه، دوار سر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
مشغول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرگرد
تصویر فرگرد
فصل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برگرد
تصویر برگرد
پیرامون گرداگرد: برگرد ماه. توضیح لازم الاضافه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردرد
تصویر سردرد
دردی که در سر پیدا شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگره
تصویر سرگره
گرهی که بر سر تسبیح تعبیه کنند عقده تسبیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
مشغول و بجد در کاری مشغول شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگرا
تصویر سرگرا
نافرمان عاصی سرکش، بیقراری بی آرامی، قصد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردرد
تصویر سردرد
دردی که در سر پیدا شود، درد سر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرگرد
تصویر فرگرد
واحد تقسی بندی مطالب کتاب، فصل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگره
تصویر سرگره
گره یا دانه ای که بر سر تسبیح ببندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرگرد
تصویر فرگرد
بخشی از کتاب، فصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگره
تصویر سرگره
((~. گِ رِ))
گره یا دانه ای که بر سر تسبیح ببندند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
((~. گَ))
مشغول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرگرد
تصویر فرگرد
((فَ رْ گَ))
هر یک از فصول کتاب وندیداد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
کسی که حواسش متوجه کاری یا چیزی است، مشغول، متوجه، سر خوش، سرمست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
Amused, Entertained
دیکشنری فارسی به انگلیسی
развесёлый , развлекённый
دیکشنری فارسی به روسی
amüsiert, unterhalten
دیکشنری فارسی به آلمانی
розважений , розважений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
愉快的 , 娱乐的
دیکشنری فارسی به چینی
divertente, intrattenuto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
मनोरंजित , मनोरंजन किया गया
دیکشنری فارسی به هندی
مستمتعٌ , مرتاحٌ
دیکشنری فارسی به عربی