جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سرگرم

سرگرم

سرگرم
کسی که حواسش متوجه کاری یا چیزی است، مشغول، متوجه، سر خوش، سرمست
سرگرم
فرهنگ فارسی عمید