جدول جو
جدول جو

معنی سرگره

سرگره((~. گِ رِ))
گره یا دانه ای که بر سر تسبیح ببندند
تصویری از سرگره
تصویر سرگره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سرگره

سرگره

سرگره
عقده و گرهی را گویند که بر سر تسبیح تعبیه کنند. (برهان) (آنندراج) :
ای سرگره از تو عقد جان را
بل واسطه عقد آن جهان را.
خاقانی
لغت نامه دهخدا