سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، سراکوفت، بیغار، سرکوفت، تفشه، تفش، ملامت، عتیب، بیغاره، پیغاره، زاغ پا، طعنه، تفشل، نکوهش
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، سَراکوفت، بیغار، سَرکوفت، تَفشِه، تَفش، مَلامَت، عِتیب، بیغارِه، پیغارِه، زاغ پا، طَعنِه، تَفشَل، نِکوهِش
بدکرداری را گویند. (برهان) (آنندراج). بدی و بدکرداری. (ناظم الاطباء). دکتر معین در حاشیۀ برهان آرد: در پازند ترمنیشن برابر است با ترومتی اوستایی بمعنی بادسری و خیره سری و ناسازگاری و برتی و و سرکشی، مقابل آرمتی (فروتنی و بردباری) (جزء دوم کلمه متی از مصدر من اوستایی بمعنی اندیشیدن است). در اوستا و نوشته های دینی پهلوی ترومتی دیوی است رقیب آرمتی. و رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 83 شود
بدکرداری را گویند. (برهان) (آنندراج). بدی و بدکرداری. (ناظم الاطباء). دکتر معین در حاشیۀ برهان آرد: در پازند ترمنیشن برابر است با ترومتی اوستایی بمعنی بادسری و خیره سری و ناسازگاری و برتی و و سرکشی، مقابل آرمتی (فروتنی و بردباری) (جزء دوم کلمه متی از مصدر من اوستایی بمعنی اندیشیدن است). در اوستا و نوشته های دینی پهلوی ترومتی دیوی است رقیب آرمتی. و رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 83 شود
منزل. مسکن. مقام. (فرهنگ فارسی معین). مزیدعلیه منزل بمعنی جای فرودآمدن: طاقتی کو که به سرمنزل جانان برسم ناتوان مورم و خود کی به سلیمان برسم. خاقانی. سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساربان فروکش کین ره کران ندارد. حافظ. گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا چشم دارم که سلامی برسانی ز منش. حافظ. من به سرمنزل عنقا نه بخود بردم راه قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم. حافظ. - سرمنزل فنا، کنایه از دنیا. جهان. (فرهنگ فارسی معین)
منزل. مسکن. مقام. (فرهنگ فارسی معین). مزیدعلیه منزل بمعنی جای فرودآمدن: طاقتی کو که به سرمنزل جانان برسم ناتوان مورم و خود کی به سلیمان برسم. خاقانی. سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساربان فروکش کین ره کران ندارد. حافظ. گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا چشم دارم که سلامی برسانی ز منش. حافظ. من به سرمنزل عنقا نه بخود بردم راه قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم. حافظ. - سرمنزل فنا، کنایه از دنیا. جهان. (فرهنگ فارسی معین)